10 تله ذهنی در جاده موفقیت شما

ساخت وبلاگ

موانع واقعی بسیار زیادی برای موفقیت برای شما وجود دارد که بتوانید وقت خود را برای آنچه در ذهن و هیچ جای دیگر نیست ، تلف کنید.

مواقعی وجود دارد که درک ما از واقعیت تحریف شده است. اعتقادات ما و نحوه پردازش موقعیت ها می تواند منجر به ادراکات ناچیز شود. ما مستعد خطا هستیم و خودمان و دیگران را اشتباه می کنیم.

گرافیک

این تله های ذهنی می توانند الگوهای تفکر سمی یا تعصبات شناختی باشند که دیدگاه و تفکر ما را پیچیده می کنند. توانایی موفقیت ما به راحتی می تواند با این روشهای تغییر یافته تفکر خنثی شود. همراهی با این خطاهای تفکر داخلی به شما امکان می دهد کنترل زندگی خود را به دست آورید و توانایی دستیابی خود را تقویت کنید.

ذهن خود را با درک اینکه چگونه این 10 تله ذهنی واقعیت شما را پیچیده می کنند ، گسترش دهید و شما را از موفقیت باز می دارد.

1. اعتقادات خود محدود کننده.

هیچ چیز پتانسیل و توانایی شما در موفقیت مانند خود شک و سایر باورهای محدود کننده را محدود نمی کند. شما به خود می گویید که نمی توانید یا نباید. این باورهای محدود کننده شما را از بین می برد و شما را متقاعد می کند که شما آنچه را که برای موفقیت لازم نیست ، ندارید.

غالباً این باورها از طریق تجربیات منفی شکل می گیرند. اگر به اعتقادات خود محدود کننده اجازه دهید ، آنها به توانایی شما در دستیابی و رسیدن به تمام توان شما سمی می شوند. به جای اینکه به خود بگویید نمی توانید ، بپرسید "چگونه می توانم ...؟"

2. وسواس با کمال گرایی.

بهبود خود و به دنبال بهترین چیزی که می توانید باشید یک چیز خوب است-این می تواند شما را به ادامه یادگیری و رشد انگیزه دهد. اما شما همچنین باید بپذیرید که کامل نیستید. در حقیقت ، هیچ کس کامل نیست - این بخشی از انسان بودن است. اگر به کمال گرایی وسواس دارید ، یا اگر قادر به رضایت از آن نیستید مگر اینکه هر جزئیات کامل باشد ، به شما اجازه می دهید که کمال گرایی شما را عقب نگه دارد.

حقیقت این است که ، کمال گرایی شما از ترس دامن می زند. ترس از انتقاد. ترس از طردترس از اینکه همه نقص های شما را ببینند و شما را برای آنها قضاوت کنند. اجازه دادن به کمال گرایی برای حاکم بر زندگی شما ، شما را از عبور از خط پایان باز می دارد و باعث می شود مهلت های خود را از دست ندهید. این شما را از دیگران بیگانه می کند. در نهایت ، وسواس بودن با کمال گرایی ممکن است شما را از قدردانی و تجلیل از دستاوردهای خود دزدی کند ، زیرا هیچ چیز به اندازه کافی خوب نخواهد بود.

3. فقط دیدن آنچه می خواهید.

آیا تاکنون گزارشی را خوانده اید و واقعیت ها را به یک روش تفسیر کرده اید ، در حالی که یک همکار آن را به روشی کاملاً متفاوت تجزیه و تحلیل می کند؟بخشی از دلیل این اتفاق این است که همه ما چیزهایی را از طریق لنزهای خودمان می بینیم. همانطور که معلوم است ، دیدگاه ما می تواند یک تعصب اساسی باشد که ما را عقب می اندازد. این دام ذهنی با داشتن تعصب تأیید مرتبط است ، که تمایل به دیدن چیزهایی به شکلی است که اعتقادات خودمان را تأیید می کند.

ما اغلب به دنبال این هستیم که فقط خود را در معرض دیدگاه هایی قرار دهیم که با خودمان سازگار باشد. ما خودمان را تحت فشار قرار نمی دهیم تا دیدگاه های دیگری را ببینیم. در عوض ، ما اطلاعات را تفسیر می کنیم تا با دیدگاه ما موافق باشد. این امر به ویژه در مورد موضوعاتی که ما از نظر عاطفی به آنها وابسته هستیم یا اعتقادات عمیقی در آن داریم صادق است. دشوار نیست که ببینیم چگونه این می تواند به تصمیم گیری ناقص منجر شود که می تواند پیامدهای جدی در توانایی ما در موفقیت داشته باشد.

4- ترس از تغییر.

ادعای قدیمی "اگر شکسته نشود ، آن را برطرف نکنید" بازتاب مستقیم ترس ما از تغییر است. حتی اگر در سطح آن مشهود نباشد ، بسیاری از ما احساس می کنیم ایمن تر و راحت تر نگه داشتن همه چیز است. از این گذشته ، اگر کار می کند ، چرا با آن آشفتگی می کنید؟با این حال ، تغییر اجتناب ناپذیر است ، خواه آن را دوست داشته باشیم یا نه. موفقیت از نوآوری و حل مسئله خلاق ناشی می شود ، که بازتابی از توانایی ما در پذیرش تغییر و رشد است.

بخشی از دلیل ما ترجیح می دهیم همه چیز را یکسان نگه داریم زیرا ما یک تعصب وضع موجود داریم. ما وضع موجود را به عنوان پایه ای که می خواهیم حفظ کنیم می بینیم. این نوع طرز فکر در حال افزایش رشد شما است ، پذیرش نوآوری را سخت می کند و شما را در برابر اجرای تنظیمات لازم مقاوم می کند. بدون بررسی ، یک تعصب وضع موجود می تواند شما را از ریسک پذیری و به دست آوردن فرصت ها باز دارد.

5. آویزان کردن خیلی طولانی.

چند بار در مورد یک مدیرعامل یا رهبر تجارت می شنویم که وقت و پول را در پروژه هایی که بدیهی است هرگز کار نمی کنند ، می شنویم؟آنچه ممکن است به عنوان یک ایده خوب شروع شده باشد ، از بین نمی رود. آنها به جای اینکه دور شوند ، آنها به این برنامه دو برابر می شوند و منابع را به داخل آن ادامه می دهند ، به این امید که بتوانند این کار را انجام دهند.

این خطرات مغالطه غرق شده است. هزینه های غرق شده سرمایه گذاری هایی است که ما در چیزی قرار داده ایم که نمی توانیم از آن خارج شویم. وقتی متوجه شدید که چیزی محکوم به شکست نیست ، وقت آن است که ضررهای خود را کاهش دهید ، مهم نیست که چه چیزی را در سرمایه گذاری اولیه قرار داده اید. در غیر این صورت ، شما فقط پس از بد پول ، وقت ، انرژی و منابع خوب پرتاب می کنید.

شما به هدر دادن سرمایه خود ادامه می دهید، یا به این دلیل که نمی خواهید بپذیرید اشتباه کرده اید یا به این دلیل که برنامه جایگزینی برای جایگزینی آن ندارید. باید رها کنید و دوره خود را بازنشانی کنید. این به شما امکان می دهد فرصت های جدیدی پیدا کنید و موفقیت واقعی ایجاد کنید.

6. فکر می کنید کلاهبردار هستید.

مهم نیست چقدر به موفقیت می رسیم، چقدر موفق هستیم یا چقدر دیگران به ما نگاه می کنند، بسیاری از ما از این باور عمیق رنج می بریم که واقعاً کلاهبردار هستیم. ما احساس می کنیم بازیگر هستیم و نقشی را بازی می کنیم که واقعاً به آن عمل نمی کنیم.

به این الگوی تفکر، سندروم فریبنده می گویند، زمانی که به صحت دستاوردهای خود شک دارید و ترس از افشا شدن به عنوان یک کلاهبرداری دارید. اغلب توسط یک دستاورد جدید، مانند گرفتن یک شغل جدید یا تکمیل یک نقطه عطف، ایجاد می شود. شما شروع به احساس می کنید که لیاقت این موفقیت را ندارید یا واقعاً به دست نیاورده اید.

سندرم ایمپوستر می تواند با اضطراب، افسردگی و شک به خود مرتبط باشد. این می تواند باعث به تعویق انداختن یا اجتناب از ریسک کردن شما شود و می تواند روی شغل و موفقیت شما تأثیر بگذارد زیرا احساس می کنید باید به طور مداوم خود را ثابت کنید.

7. تفکر سیاه و سفید.

همه ما تمایل داریم که همه چیز را به عنوان همه چیز خوب یا همه بد ساده سازی کنیم. ما یا موافق چیزی هستیم یا مخالف. ما اغلب از ابهام ناراحت هستیم و دیدن حد وسط ممکن است دشوار باشد. این نوع تفکر قطبی و سیاه و سفید می تواند ما را از دیدن چیزها آنطور که واقعاً هستند محدود کند. واقعیت معمولاً جایی در وسط نهفته است. زندگی یک موقعیت یا یا موقعیت نیست.

وقتی تفکر خود را قطبی می کنیم، توانایی خود را برای انعطاف پذیری و بی طرفی محدود می کنیم. اغلب اوقات، یک پاسخ درست وجود ندارد، اما پاسخ های متنوعی وجود دارد که ممکن است کارساز باشد. وقتی تفکر سیاه و سفید را کنار بگذارید، می بینید که جهان واقعاً یک رنگین کمان پیچیده است. فقط باید ذهن خود را به روی احتمالات مختلف باز کنید.

8. نتیجه گیری سریع

آیا تا به حال شده است که یک شخص را کاملاً اشتباه خوانده باشید، در حالی که واقعیت بسیار متفاوت است، در حالی که بدترین چیزها را در آنها باور داشته باشید یا فکر کنید که آنها به هیچ وجه خوب نیستند؟آیا تا به حال بر اساس تصور خود موقعیتی را اشتباه قضاوت کرده اید یا آن را اشتباه تفسیر کرده اید؟

این همان چیزی است که زمانی اتفاق می‌افتد که بدون داشتن تمام اطلاعات، فرضیاتی را مطرح می‌کنیم و سریعاً نتیجه‌گیری می‌کنیم. کار هوشمندانه این است که عینی بمانید و قبل از تصمیم گیری تمام اطلاعات و جزئیات را جمع آوری کنید. اما اغلب اوقات ما پیش‌فرض‌هایی می‌سازیم یا موقعیتی را بیش از حد تعمیم می‌دهیم، زیرا نمی‌توانیم بین آنچه واقعاً مشاهده کرده‌ایم و آنچه استنباط کردیم تمایز قائل شویم.

هنگامی که ما این کار را در تجارت انجام می دهیم ، یا بر اساس فرضیات تصمیمات ناقص می گیریم ، خودمان را تا کل مشکلات و تأثیرات باز می کنیم. شما ممکن است برای خود موانع اساسی ایجاد کنید که شما را از موفقیت باز می دارد.

9. سرزنش دیگران.

این طبیعت انسانی است که بخواهیم دیگران را به خاطر مشکلاتی که با آنها روبرو هستیم مقصر بدانیم یا باور کنیم که مسائل ما به دلایل خارجی تولید می شود - مطمئناً مقصر نیستیم! اما کلاهبرداری ، یا ناعادلانه دیگران ، مکانیسم مخرب است که خصومت ، شرم و فضای سمی و مخالف را ایجاد می کند.

کسانی که به طور ناعادلانه هدف قرار می گیرند احساس خیانت و آزار و اذیت می کنند. کسانی که این مقصر را انجام می دهند ، درام غیر ضروری را ایجاد می کنند و قادر به دیدن یک مشکل هستند. آنها دست و پنجه نرم می کنند ، هرگز از اشتباهات خود یاد نمی گیرند ، هرگز مسئولیت اقدامات خودشان را به عهده نمی گیرند. هنگامی که دائماً دیگران را سرزنش می کنید ، به نظر می رسد کوچک و غیر حرفه ای ، و اطرافیان شما احترام خود را از دست می دهند.

10. تلاش برای کنترل همه چیز.

اگر می خواهید این کار درست انجام شود ، بهتر است خودتان این کار را انجام دهید. این همان چیزی است که ما به خودمان می گوییم که ریزگردها همه چیز را توجیه کنیم. اما اگر فکر می کنید که باید این کار را انجام دهید و از اجازه کمک به هر کسی خودداری کنید ، احتمال دارد که شما یک کنترل کننده کنترل باشید و خود را برای شکست تنظیم کنید.

استانداردهای بالا بد نیستند ، اما اگر آنقدر زیاد باشند که غیرقابل دستیابی باشند ، باید در مورد نیازهای خود تجدید نظر کنید. اگر دائماً در همه چیز اطراف خود مداخله می کنید ، بهره وری را کاهش می دهید.

کنترل های کنترل اغلب سعی می کنند بر دیگران به عنوان راهی برای جلوگیری از مقابله با آسیب پذیری های خود ، کنترل کنند. آنها معتقدند که سطح کمال آنها از قرار گرفتن خود در معرض خطر خارج از کشور جلوگیری می کند. اما حقیقت این است که ما به سادگی نمی توانیم همه چیز را کنترل کنیم. ترفند این است که آنچه را که شما کنترل دارید ، تشخیص دهید - شما رفتار ، افکار ، احساسات خود هستید. به کار خود افتخار کنید و همیشه تمام تلاش خود را انجام دهید. اما احساس قدرت کنید و اعتماد کافی به خود و دیگران داشته باشید تا بدانید چه موقع رها شوید.

انتخاب ویراستاران کارآفرین

این دوستان از یک استراتژی کم ارزش برای اجرای یک فشار جانبی Charcuterie استفاده می کنند که در ماه دسامبر حداقل 80،000 دلار درآمد دارد

استراتژی برای تحلیل فاندمنتال...
ما را در سایت استراتژی برای تحلیل فاندمنتال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سعید شیخ‌زاده بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1402 ساعت: 23:45