گردبادهای گمانه زنی

ساخت وبلاگ

حدس و گمان های دیو ، پراکنده کردن رونق های وحشی و هنوز هم وحشتناک وحشتناک ، به عنوان درد و رنج پایدار سن دستگاه ما بر ما معلق است. دیروز این شیطان بیماری بود که به طور دوره ای در قاره های بزرگ جارو می شد ، یا شیطان کمبود ناشی از نیگاردی زمین در مواجهه با جمعیت در حال نصب. از این و از دیگر درد و رنج های مشابه ، علم ما را آزاد کرده است ، فقط ما را در گرفتاری ساردونیک قرار داده است که در آن باروری و بیش از حد هر کالایی از نفت تا ابریشم ، تحت دست گمانه زنی های پلیبوی ، به منابع فراوانی تبدیل شده اند که از خوشبختی نیستند بلکه خوشبختی نیستندبدبختیبه نظر می رسد یک شوخی وحشیانه بر نسل خود ، نسل علمی ما انجام می شود.

برای حدس و گمان ، شبح همه چیز از علم در صنعت ، که قبل از همه چیز ، عبادت می کند ، محاسبه پیش بینی و محتاطانه است. و با این حال ، به نظر می رسد که رهبری مشاغل علمی قادر به انجام بیش از تلاش برای گفتگو با گمانه زنی های مربوط به مرگ توسط درخواست های عمومی رمزنگاری نیست. دوستان کمونیستی ما در این میان گمانه زنی ها را به عنوان سرفه ای ستایش می کنند که مطمئناً درخت سرمایه داری را از بین می برد. اخلاق گرایان ما با عصبانیت ، آن را با عصبانیت از بین می برند ، زیرا تلاش انسان به اشتباه انجام می شود ، زیرا این پایان که می خواهد به دست آورد - از طریق عقل سریع و نه از طریق زحمت آهسته - از نظر اخلاقی غیرقابل انکار است. روانشناسان ما گمانه زنی ها را به عنوان یک مرحله جزئی از روانشناسی اوباش رد می کنند. سیاستمداران و بانکداران ما به جای مهار شر ، یکدیگر و همه افراد دیگر را به دلیل ایجاد تحریک سرزنش می کنند. با این حال ، جریان و جریان گمانه زنی ها ، در چرخه های منظم ، بدون چک ادامه می یابد و قول می دهد فاجعه بار ادامه یابد.

این اشتیاق به حدس و گمان، که ظاهراً در طبیعت انسان ذاتی است، باید جدا از برخی از دلایل اساسی تر ناراحتی تجاری فعلی ما در نظر گرفته شود. زیرا حدس و گمان یک نیروی کنترل کننده نیست. بلکه شبیه مه غیر قابل نفوذی به نظر می رسد که به طور دوره ای بر کانال های شلوغ فعالیت تجاری می نشیند و باعث برخوردهای بی شمار و کوری گسترده می شود. این امر به جای ایجاد گرایش های اقتصادی اساسی، آنها را تسریع یا به تعویق می اندازد. باعث می‌شود رهبران کسب‌وکار و سرمایه‌گذاران ما، و مهم‌تر از همه سرمایه‌گذاری‌های ما و بانکداران تجاری ما، به اوج خود توهم برسند، فقط برای فرو رفتن ناامیدانه و ناامیدانه به سوی فاجعه چاله‌ها. بنابراین، هوش صنعتی علمی از کنترل و تعدیل عوامل اساسی تر که تمدن مدرن ثروت ما را به تعویق می اندازند و شکل می دهند، منحرف شده است. بیکاری تکنولوژیکی به دلیل جایگزینی ماشین‌ها به جای مردان، با بیماری‌های متعاقب افزایش پیوسته ارتش بیکاران؛تحریف جهت قیمت کالاها به دلیل عقب ماندگی و تولید ناکافی طلا یا به دلیل عقیم شدن ذخایر طلای موجود ما از طریق چشم انداز ملی گرا. اختلالات ناشی از بدهی های جنگی تعدیل شده احمقانه یا موانع تعرفه ای؛مشکل همیشگی، در عصر صنعتی، ابداع مصرف برای جذب خروجی اپیلاسیون ماشین‌های تولیدی بهبودیافته، که زاییده مهارت‌های فنی و درآمدهای انباشته است - این معماهای عصر مدرن ما را باید از حدس و گمان در نظر گرفت. اهریمن حدس و گمان صرفاً گاو نر در مغازه چینی است که با همه طرح ها و همه ابزارها برای درک تسلط بر چنین گرایش های اقتصادی ویران می کند. بنابراین، وظیفه اقتصادی فوری ما این است که به سوی مهار این اغتشاشگر دیوانه پیشرفت کنیم.

اما آیا می توان حدس و گمان را محدود کرد؟آیا ما با احساسات انسانی سر و کار داریم که کنترل را به چالش می کشند؟مطمئناً نمی‌توانیم گمانه‌زنی‌ها را با گرایش ساده‌لوحانه آمریکایی‌مان به وضع قانون فوراً مهار کنیم. بدیهی است که در یک دولت دموکراتیک، فروش کوتاه - که صدای بی‌معنای یک اقتصاددان آماتور است - به عنوان یک جرم، یا تلاش برای منع سفته‌بازی در اوراق بهادار با اعمال مالیات سنگین بر فروش مجدد سهام خریداری‌شده، غیرعملی و بیهوده خواهد بود. بنابراین، تلاش برای تحریف و تعدیل عملکرد سیستم فدرال رزرو، از طریق تحمیل قدرت و وظیفه سهمیه بندی اعتبارات به بازار سهام، یک سرمایه گذاری غیرقابل اجرا و پدرانه خواهد بود.

اما برای رد کردن گمانه زنی ها به عنوان جنون جمعی که در امواج مکرر از عموم مردم فرو می رود ، و اصرار دارد که چنین حماقت اوباش غیرقابل تحمل است ، باید یکی از نگرش های Medievel از ناامیدی نسبت به طاعون های بزرگی را که در آن زمان از طریق اروپا وحشت زده بودند ، یادآوری کند. ویران و رنج های ناشایست که این گردبادهای گمانه زنی ها در میلیون ها قلب به وجود می آیند ، خواستار حداقل تلاش بیش از یک بی پروایی کشنده و بدوی هستند. حداقل می توان یک چیز را با بررسی منظم بودن یکنواخت فرآیندهای داخلی گمانه زنی ها روشن کرد - ریشه های آن بسیار عمیق تر از خاک کم عمق احساسات و هوشمندی عموم است.

برای حدس و گمان فقط یک غریزه انسانی ضروری و نیکوکار است. تا زمانی که ما یک سیستم فردگرایانه و سرمایه داری داشته باشیم ، نیروی تحریک کننده به اقدامات انسانی در صنعت باید یک اعتماد به نفس خود باشد اما اشتیاق به سود شخصاً سود می برد. و به عنوان بخشی از چنین سیستم اقتصادی باید انعطاف پذیری کافی وجود داشته باشد که از طرف کسانی که مدیریت و سرمایه گذاری می کنند ، آزادی بی حد و حصر را مجاز می دانند و عناصر ثروت را خریداری و بفروشند. کلاهبرداری و اجبار دولت می تواند مهار شود. اما ، مگر اینکه بخواهیم به سمت کمونیسم برویم ، دولت باید هر خریدار و هر فروشنده را آزاد کند تا به همان اندازه که ظرفیت های فکری و عاطفی خود دیکته می کند ، عمل کند.

در ده سال گذشته ، ما در آمریکا سه قاضی و فروپاشی بی نظیر در سه عنصر اصلی ثروت داشته ایم: کالاها ، زمین و اوراق بهادار. پس از جنگ بزرگ ، در سال 1919 تا 1920 ، ما در کالاها گمانه زنی های دیوانه کننده ای در درجه اول متحمل شدیم ، اگرچه در اوراق بهادار زیاده روی در اوراق بهادار وجود داشت. اندکی پس از آن تجربه تلخ ، ما به یک گمانه زنی دیوانه و بی نظیر در زمین در فلوریدا هجوم آوردیم. ما این ده سال پر رویداد را با یک فاجعه اقتصادی منحصر به فرد و بین المللی ، که بخشی از آن از شش سال گمانه زنی های آشفته و در سراسر جهان در سهام مشترک آمریکا است ، می بندیم. رکورد ناخوشایند است. اگر بخواهیم طی یک دهه آینده باید تحت گردابهای دوره ای مشابه قرار بگیریم ، ناراحت کننده می شود.

ده سال پیش آمریکا به استاد اقتصادی بشریت تبدیل شد و وال استریت مرکز مالی جهان. آیا ما به بار سنگین قدرت و مسئولیت که به این ترتیب فرض کردیم ، ثابت کرده ایم؟آیا دوستان انگلیسی ما وقتی خود را با این پیشگویی تسلی می دادند که بی تجربگی بانکی ما و ناسازگاری عاطفی و مالی ما را وادار می کند ، ما را مجبور می کند تا مزایای بی نظیر از دست ما بیفتد؟دهه گذشته زیاده خواهی های سوداگرانه حداقل باید نشان دهد که ما در رابطه با روشهای مالی آمریکایی خود ، گمانه زنی ها را به صورت عینی و ناپسند بررسی می کنیم ، اگر به آینده برتری مالی آمریکا و رونق آمریکایی نگاه کنیم.

مرحله اول در هر یک از سه طغیان گمانه زنی هایی که در طی ده سال گذشته رخ داده است ، فرصتی ظاهراً معجزه آسا برای صنایع و سرمایه گذاران به طور دائم برای افزایش درآمد یا سود حاصل از فروش مجدد از طریق تغییر عمیق و ناگهانی در تمایلات اقتصادی بودبشراین تغییرات اقتصادی برای ناظر آرام سطحی و توهمی به نظر می رسید. اما ، به دلیل سودهای حیرت انگیز توسط کسانی که بر اساس اعتقاد برعکس عمل می کردند ، حتی خردمندان منجر به عدم اعتماد به استدلال خود شدند.

در سال 1919 ، به دلیل عوامل اقتصادی جدید ایجاد شده توسط جنگ طولانی ، خواسته های بازار آمریکا برای تجملات و کالاهای عمومی چنان گسترده و بی پایان به نظر می رسید که اطمینان از ادامه قدرت برای چندین سال - حتی برای چندین دهه. بشربشربشردر مرحله بعد ، ما نتیجه گرفتیم که مهاجرت بزرگی از جمعیت در حال انجام است که ناگهان فلوریدا ، عقب مانده ترین و بی توجهی ترین کشور پیشگام آمریکا را تبدیل می کند ، به یک بازی و صنعت در هم آمیخته تبدیل می شود. یا ما اطمینان از پولینانا را پذیرفتیم که وفور طلا و اعتبار و سعادت به این معنی است که همه در زمین سرمایه گذاری می کنند و در عین حال تعطیلات زمستانی را در فلوریدا می گذرانند. بشربشربشرو سرانجام ، چهار سال پیش ، ما یک بار و برای همیشه متقاعد شدیم که درآمد صنایع بزرگ ما - به دلیل جادوی یک تکنیک تجاری برتر که به کارگردانی ماشین های برتر - می تواند به طور معجزه آسایی ، بدون استراحت یا وقفه گسترش یابد. تصور احمقانه این همه به نظر می رسد. با این حال ، سود اولیه توسط کسانی که این نظریه های عجیب و غریب را پذیرفتند ، از تجربه یا دلیل قدرتمندتر بودند. این ویژگی برجسته مرحله اول حدس و گمان است - نتایج محرک قوی تر از منطق است.

مرحله دوم هر یک از این گمانه زنی ها ، کمبودی به ظاهر فوری واحدهای گمانه زنی-تدابیر یا تعداد زیادی از املاک و مستغلات یا سهام مشترک صدا-و طغیان فصیح تخیلی در تصویر کردن نتایج کمبود ماندگار بود. دلایل ادامه هرگونه کمبود هرگز فاقد آن نیست. Suave ، حتی تبلیغات صمیمانه ، به عنوان نظریه اقتصادی اولترامودرن ، همیشه به ویژگی مرحله دوم حدس و گمان تبدیل می شود. برای این تئوری های اقتصادی جدید بخشی از تبلیغات فروش کسانی که به طور غیرقانونی و نه بدخواهانه ، از فرصت های ارائه شده توسط دوران اقتصادی جدید سوء استفاده می کنند.

به دلیل این کمبود فریبنده واحدهای گمانه زنی ، و به دلیل تقلا دیوانه در نتیجه به دست آوردن آنها ، اساس فاکتورهای محاسبات قیمت در این مرحله دوم به آرامی ، گرچه جسورانه ، تغییر کرده است. دیگر قیمت ها با روش معمول ابزار تعیین نمی شوند - سرمایه گذاری درآمد به دست آمده به عنوان اجاره یا سود سهام از زمین یا سهام با ضرب چنین درآمدی توسط برخی از اعداد مانند ده. دیگر قیمت کالاهای تعیین شده با استاندارد آنچه می توان آنها را به صورت تولیدی تبدیل کرد ، تعیین نمی کنند. به آرامی ، خوش بین ، ما تمایل داریم ، به عنوان شاخص اصلی ارزش ، قیمتی را که واحد حدس و گمان در آن می تواند به سایر دلالان بازگردد ، بپذیریم. قیمت بازار و روند بازار عالی می شود. دلال محافظه کار ، که به دنبال این است که خود را از این اعتقاد که فقط برای یک سرمایه گذاری طولانی سرمایه گذاری می کند ، فریب دهد ، تا حد زیادی با این اعتقاد کنترل می شود که قیمت ها بدون بیش از نوسانات جزئی ، تقریباً در همان نسبت کلی در گذشته فوری قرار می گیرند. بشربدون مشکل زیاد ، خود را متقاعد می کند که درآمد و بنابراین قیمت ها سالانه پس از شیوه پیشرفت حسابی افزایش می یابد.

این افزایش سریع قیمت‌ها، به دلیل کمبود خیالی و به دلیل روش‌های جدید تثبیت قیمت‌ها، یکی دیگر از ویژگی‌های بارز این مرحله دوم رونق سفته‌بازی را ایجاد می‌کند. اعتبار کمیاب می شود. اما قدرت بازدارنده کمبود اعتبار تا حدودی اغراق آمیز است. معمولاً گفته می‌شود که سفته‌بازی به این دلیل خاتمه می‌یابد که قیمت‌ها از وزن خود پایین می‌آیند یا به این دلیل که اعتبار آنقدر کمیاب می‌شود که خریداران جدید از خرید منع می‌شوند. و نظریه‌های مرسوم کنترل سفته‌بازی این است که یا باید سفته‌بازی را رها کرد تا مسیر دیوانه‌وار خود را طی کند تا زمانی که قیمت‌ها سقوط کنند یا اینکه از آنجایی که کمبود اعتبار به تنهایی می‌تواند برای پایان دادن به مازاد سفته‌بازی مفید باشد، سهمیه‌بندی اعتبار تنها روش مؤثر برای پایان دادن به آن است. حدس و گمان.

اما بررسی این اصول باید ما را به درستی آنها مشکوک کند. زیرا اعتقاد به این که سفته بازی به این دلیل که قیمت‌ها به وزن خودشان سقوط می‌کنند، به این معناست که قیمت‌ها به حدی می‌رسند که حتی دیوانه‌ها از پرداخت آن امتناع می‌ورزند، و با کمبود خریداران، کل ساختار مانند خانه‌ای از کارت به زمین می‌افتد. وزن خودبا این حال، دامنه کلی قیمت‌ها که در اوج هر رونق سفته‌بازی برای بدنه وسیع سفته‌بازان به دست می‌آید هرگز پوچ به نظر نمی‌رسد – حتی پس از فروپاشی رونق. ما در این کشور با پدیده سهام سالم، پس از یک وحشت مداخله‌ای، فراتر از بالاترین قیمت‌های رونق قبلی آشنا هستیم. همینطور با قیمت قطعه زمین منتخب در محلات برجسته. افزایش دائمی ارزش در طی سال‌ها خیره‌کننده است و تخمین‌های به ظاهر زیاده‌روی قبلی را تأیید می‌کند. قیمت کالاها، همچنین، بالا و پایین‌های جدید ایجاد می‌کند. برای افزایش و کاهش قیمت ها شامل افراط. وقوع رویدادهای غیرمنتظره، که بر قیمت‌ها تأثیر می‌گذارد و هم به‌طور نامطلوبی بر قیمت‌ها تأثیر می‌گذارد، اصرار بر بی‌معنی بودن هر محدوده‌ای از قیمت‌ها را غیرعاقلانه می‌کند. امید سرسخت یک سفته باز که در بالاترین سطح خرید می کند، این است که به امید خروج بدون ضرر، خود را حفظ کند. و غالباً به صبر و شجاعت او پاداش داده می شود. بنابراین، دشوار است که در هر زمان در طول یک رونق سفته‌بازی، بگوییم که قیمت‌ها آنقدر پوچ می‌شوند که از وزن خود سرنگون می‌شوند.

کمبود اعتبار ، علاوه بر این ، اگرچه همیشه نسبت به پایان یک رونق سوداگرانه حاد می شود ، اما به سختی علت کنترل فروپاشی نیست. تا زمانی که می توان سودهای بزرگی را از طریق افزایش قیمت ها بدست آورد ، با انحراف از سایر کانال های تجارت ، اعتبار حاصل می شود. ناتوانی کامل در به دست آوردن اعتبار از طرف کسانی که در پشت رونق هستند ، گمانه زنی ها را پایان می دهد. اما نرخ بهره بالا به تنهایی یک عامل نهایی و بازدارنده برای خریداران سوداگرانه نیست. در واقع ، نرخ بهره بالا تا زمانی که روند قیمت ها به سمت بالا باقی بماند ، به سختی یک عامل بازدارنده جدی هستند. سه رونق سوداگرانه در دهه گذشته ، برای مدت زمان قابل توجهی ، همه با موفقیت بر معلولیت اعتبار کمیاب و پرهزینه غلبه کردند.

فاکتور کنترل کننده که یک رونق سوداگرانه به پایان می رسد ، مرحله سوم است - مرحله ضرب اجباری و سریع واحدهای گمانه زنی. در یک رونق کالا ، قیمت های بالا غالب - همانطور که در سال 1920 صادق بود - زیرا باعث افزایش بهره وری شده و باعث ایجاد یک اثر وحشی از محصولات خارجی می شود. مهم نیست که چقدر آمار ممکن است یک کمبود ظاهری جهان را اثبات کند ، - به عنوان مثال ، در طول کمبود قند در سال 1919 ، قیمت های بسیار بالا به نوعی به نوعی همیشه منجر به بیرون زدگی غیر منتظره از کالاها در نقطه کمبود می شود. در مورد گمانه زنی های زمین ، مانند فلوریدا ، باز شدن خشمگین از زیرمجموعه های جدید وجود دارد که تعداد تقریباً نامحدودی از قطعه ها و توطئه های سطح زمین را بر روی بازار ریخته است. شرکتهای حیرت انگیز انجام می شوند که تخیل خریدار را آتش می زند. اما چنین بنگاه هایی در اصل فقط ضرب واحدهای حدس و گمان هستند.

در طی رونق بازار سهام ، تقریباً تمام بودجه ، البته در قالب مسائل مربوط به سهام مشترک انجام می شود. بازار به اصطلاح Coolidge Bull در برابر جریان وسیع و دائماً در حال افزایش مسائل جدید سهام ، تقسیم و حقوق سهام مقاومت کرد ، اما سرانجام با یک سیل بزرگ از سرمایه گذاری ، سهام بانکی و متفرقه به پایان رسید. مسائل مربوط به گربه و سگ بی رویه که تصویری واضح از افراط و تفریط هایی را تشکیل می دهد که این تمایل به تکثیر واحدهای گمانه زنی می تواند پیش برود. ریختن این تورنت بزرگ واحدهای جدید گمانه زنی منجر به عواقب اجتناب ناپذیر ناشی از قانون عرضه و تقاضا می شود. خریداران مشتاق به معنای واقعی کلمه توسط Deluge در حال غرق شدن هستند. بنابراین ، درست در آغاز هر رونق سوداگرانه شامل کمبودی خیالی از واحدهای گمانه زنی و بیش از حد خریداران بر فروشندگان ، با بالاترین قیمت از قیمت ها است ، بنابراین هر رونق با ضرب دیوانه کننده واحدهای گمانه زنی و یک خاتمه می یابد. در نتیجه فروپاشی به دلیل بیش از حد فروشندگان نسبت به خریداران. این تعادل بیش از حد قدرت خرید ، البته با مشکلات اعتباری مشخص تر می شود. اما عامل کنترل بیش از حد واحد حدس و گمان است نه دشواری در بدست آوردن اعتبار.

در این مرحله ، در این مرحله نهایی از ضرب وحشی و خشمگین این واحدهای با ارزش ، حدس و گمان به جنبه های خطر خود می رسد. تبلیغات فروش ، به ویژه در قالب افزایش قیمت های سوداگرانه برای القاء خرید از طریق دستکاری استخر ، سریع و خشمگین و فراتر از اعتقاد می شود. و ریختن این واحدهای بسیار افزایش یافته طولانی می شود و باعث وحشت و افسردگی بعدی می شود. برای بزرگتر و وحشی تر ریختن واحدهای جدید حدس و گمان ، وحشت حاد و پریشانی تر است. و آنچه مهمترین است ، دقیقاً در مورد این تمایل وحشی برای ضرب واحدهای گمانه زنی است که مسئولیت آن را می توان برطرف کرد.

بازیابی از یک وحشت از مراحل تا حدودی مشابه عبور می کند - با این حال ، هر مرحله ، یک فرایند معکوس را نشان می دهد. کاهش درآمد و فروپاشی قیمت ها همه را متقاعد می کند که مرحله جدید اقتصادی فاجعه به وجود آمده است. جایی که ، همانطور که در سالهای 1928 و 1929 اتفاق افتاد ، مصرف کننده با اعتماد به نفس کاغذ حاصل از گمانه زنی ها ، با عصبانیت خرج می کند و با عصبانیت خرج می کند. ظرفیت مصرف برای مدتی در زیر آبهای تاریک بدهی غوطه ور است. و در طول وقت مصرف شده در پرداخت بدهی و جمع آوری وجوه حقایق کاهش قیمت ها و کاهش درآمد دوباره از منطق قدرتمندتر است ، به همان روشی که در آغاز رونق واقعیت های افزایش قیمت ها افزایش می یابد. باز هم ، درست همانطور که در مرحله دوم رونق وجود دارد ، این اعتقاد را مبنی بر وجود کمبود فوری واحدهای گمانه زنی وجود دارد ، در مرحله دوم بهبودی از یک وحشت یک محکومیت به طور مداوم دائمی از واحدهای گمانه زنی وجود دارد. یا زمین یا اوراق بهادار. و درست همانطور که ویژگی کنترل یک رونق ، ضرب واحدهای گمانه زنی است ، بنابراین عامل کنترل در بهبودی از افسردگی ، جذب این واحدهای اضافی حدس و گمان است.

معمولاً در حدس و گمان زمین ، همانطور که در مورد فلوریدا صادق بود ، بیش از حد تعداد زیادی از آن به حدی است که جذب به اشغال مفید غیرممکن است. بنابراین رونق زمین تمایل به بهبودی ندارد. در عوض ، ترک واحدهای گمانه زنی و یک فاجعه کامل وجود دارد. مگر اینکه میزان ورود جمعیت پایدار و پایدار باشد ، باید از همان ابتدا شروع شود. در مورد کالاها ، البته ، قیمت های پایین باعث افزایش مصرف و همچنین استفاده بیهوده از منابع موجود می شود. اما ، آنچه مهمتر است ، قیمت های پایین باعث کاهش تولید می شود و پس از بررسی تولید ، تعادل به سرعت حاصل می شود.

در مورد اوراق بهادار ، ما یک بار دیگر از عبارت آشنا و مناسب از مورگان قدیمی تر - "اوراق بهادار". برای اینکه این فرایند هضم مؤثر باشد ، باید زمان سرمایه گذاران را برای پرداخت بدهی ، جمع آوری درآمد و مجدداً شجاعت خود بپردازد. علاوه بر این ، قیمت ها باید به اندازه کافی پایین بیایند تا منافع مالی بزرگتر و محافظه کارانه تری را به خود جلب کند تا جایی که آنها مایل به استفاده از منابع خود هم در سرمایه و هم در وام گرفتن برای به دست آوردن چنین اوراق بهادار هستند. و سرانجام ، بهبودی از زیاده خواهی های سوداگرانه در اوراق بهادار ، در آخرین مرحله خود ، معمولاً توسط ناامیدی که به دلیل تأخیر در بهبودی حاصل می شود ، عقب مانده است. بخش نهایی بیش از حد واحدهای گمانه زنی های امنیتی دشوارترین جذب است. بهبودی تأخیر بسیاری را متقاعد می کند که یک مرحله فاجعه بار از ماه اقتصادی بر انسان و جهان او می درخشد. درست همانطور که مدت یک رونق همه را متقاعد می کند که منطق اشتباه است و این که رونق هرگز به پایان نمی رسد ، بنابراین مدت طولانی وحشت یک وحشت را متقاعد می کند که منطق اشتباه است و وحشت هرگز به خودی خود عمل نمی کند.

اهمیت این واقعیت اصلی ، که با ضرب بدون محدودیت واحدهای گمانه زنی ، رونق به پایان می رسد ، نه فقط در پرچم هشدار دهنده که چنین ضرب است. اگرچه یک سیگنال خطرناک که ممکن است خوانده شود بلند شده است ، اما سیگنال های خطر دشوار است تا اینکه بعد از اینکه خطر دیگر فرار نشود ، باور کنید. مدت زمان قبل از فروپاشی نهایی تا حد زیادی به سرعت و میزان این ضرب واحدهای گمانه زنی بستگی دارد ، که با توجه به اشتیاق به خرید ایجاد شده توسط تبلیغات فروش فشار بالا محاسبه می شود. و بنابراین برای شخص خارجی دشوار است که فاکتور زمانی را در مورد سقوط مشخص کند. و بسیاری از دلالان اطمینان دارند که او می تواند طولانی شود و در عین حال فرار کند.

اهمیت این ضرب واحدهای گمانه زنی ، نه در حقیقت که گناهان مرتکب شده اساساً گناهان قدرتمندترین و تأثیرگذارترین بخش رهبران تجارت ما هستند. آنها این واحدهای بسیار افزایش یافته از گمانه زنی ها را حمایت مالی می کنند و تبلیغ می کنند. انگیزه های آنها در انجام این کار شر یا نامشخص نیست. آنها معمولاً در فروپاشی زیر بسیار رنج می برند. متأسفانه جنایت آنها از همه جنایات قابل درک است - یک اشتباه. اگر ضعف ذاتی در ذهن انسان یا در قلب انسان وجود داشته باشد که در حدس و گمان درگیر باشد ، این ضعف در درجه اول حرص و طمع اوباش و حماقت اوباش نیست ، بلکه این عدم موفقیت رهبران مشاغل ما - عمدتاً بانکداران سرمایه گذاری ما است - از ساختن خودداری می کنند. با بهره برداری از لبه فاجعه ، امکانات یک بازار دیوانه ، هرچند که عمدتاً فراری است ، سودهای کاغذی است. برای ویژگی برجسته یک بره ، تمایل او به رهبری است.

رونق املاک و مستغلات احتمالاً دائماً عود می کند ، زیرا مردان املاک و مستغلات درگیر-رانندگان از صنایع دیگر-به طور غیرقانونی با منافع محلی همکاری می کنند تا از طریق روش های فروش پر فشار به همان اندازه تعداد زیادی از مردم که احتمالاً می توانند برای خرید القا شوند ، بفروشند. تنها امید در اینجا افزایش احتیاط ، متولد تجربه ، از طرف مردم و تأثیر شرکتهای مستقر در املاک و مستغلات محلی مستقر و با تجربه تر در بررسی تمایلات رونق است. تا آنجا که به رونق کالاها مربوط می شود ، ما دلیلی داریم که امیدواریم رهبران صنعتی ما به اندازه کافی به اصل تعادل تولید و مصرف اختصاص دهند تا از زیاده روی بیشتر خودداری کنند. به عنوان مثال ، صنعت نفت به آرامی ، هر چند دردناک ، حداقل رویکردی به حالت تعادل را اجرا می کند. حتی در روزهای وحشی سال 1929 ، موجودی بیشتر کالاها در صف نگهداری می شد. حداقل می توانیم خودمان را با این امید که رهبران صنعتی ما تجربه کافی و پیش بینی قاطع را برای مبارزه با خجالتی از خطرات تشویق تکثیر واحدهای گمانه زنی کالا به دست آورده اند ، تسلی دهیم.

اما حاکمان کشور ما تا به امروز-اگر می توان گفت یک کلاس بر آمریکا حاکم است-بانکداران بزرگتر سرمایه گذاری ما هستند. بانکداران سرمایه گذاری وال استریت به طور پیوسته به سمت تسلط بر بانکهای تجاری بزرگتر نیویورک پیش می روند. سهام کنترل کننده در این سازمانهای واقعاً غول پیکر (که به نوبه خود کاملاً کنترل بازار پول و سرعت مالی آمریکا را کنترل می کند) نه توسط افسران این بانک ها و نه توسط سپرده گذاران ، بلکه با اعتماد به نفس ، ثروت خانواده یکپارچه برگزار می شود.، یا شرکت های وابسته به بانکداری ، برای همه آنها بانکداران سرمایه گذاری بیشتر و بیشتر سخنگویان می شوند. بنابراین ، در این مورد ، شرکت های بزرگتر صنعتی ما: بانکدار سرمایه گذاری ، به خودی خود ، یا به عنوان نماینده عمومی که او بخشی از سهام را به آن فروخته است ، استاد است. البته اقلیت جمع و جور از سهام هر بانک یا شرکت صنعتی معمولاً برای کنترل کافی است. افسران شرکتهای بزرگتر ما و بانکهای ما توسط بانکداران سرمایه گذاری انتخاب و پیشرفت می شوند. با یک یا دو استثناء قابل توجه ، آینده آنها به تأیید اربابان بانکی سرمایه گذاری بستگی دارد. برای جنبه کنترل و عالی جامعه صنعتی سرمایه داری ما ، سرمایه گذاری درآمد در صنعت توسط مردم است و از آنجا که بانکداران سرمایه گذاری ما این روند را کنترل می کنند ، آنها استادان عالی مالی ما هستند.

تجارت بانکداران سرمایه گذاری در درجه اول مربوط به نوشتن و سپس فروش سهام و اوراق قرضه مشترک با سود است. بانکداران سرمایه گذاری معمولاً اصرار دارند که مانند بازرگان خردمند ، وظیفه آنها این است که آنچه را که می خواهد بفروشند ، نه آنچه فکر می کنند مردم باید بخواهند. بدون تردید بانکداران سرمایه گذاری ما اغلب در نوع امنیت فروخته شده توسط خواسته های لحظه ای عموم مردم کنترل می شوند. اما یک بازرگان موفق باید کالاهایی را که می فروشد انتخاب و تأیید کند ، و یک بانکدار سرمایه گذاری ، اگر بخواهد به فروش خود ادامه دهد ، نمی تواند اوراق بهادار خود را به محض اینکه آنها را از درب خارج کند فراموش کند. نه تنها باید بانکدار سرمایه گذاری مشتاق فروش اوراق بهادار به گونه ای باشد که آنها "فروخته شده" را فروخته شوند و "به او بازگردند" ، بلکه او همچنین باید نگران باشد ، حتی اگر او پشتیبانی نخواهد کرد ، قیمت بازار بازاراوراق بهادار او می فروشد.

به دلیل خطرات و مشکلات بی شماری که در بازاریابی اوراق بهادار و در نتیجه درجه بالای قضاوت صحیح مورد نیاز است ، تجارت بانکداری سرمایه گذاری احتمالاً دشوارترین و همچنین مهمترین جنبه زندگی صنعتی ما است. و سود درگیر به اندازه مشکلات است. بنابراین ، آینده صنعت آمریکا و رونق آمریکا ، بنابراین ، تا حدودی به قضاوت صحیح ، شجاعت و ظرفیت محدودیت گروهی سازمان یافته و همچنین به عنوان اقدامات دور افتاده ، که توسط بانکداران سرمایه گذاری ما نشان داده می شود ، بستگی دارد. ظهور انگلیس به تسلط بر سعادت در قرن نوزدهم به عنوان بانکدار جهان ، و به عنوان سرمایه گذار و طلبکار بزرگ جهان ، عمدتاً دستاورد کلاس بین المللی سرمایه گذاری بانکی بود. دارایی بزرگ انگلیس تا به امروز سنت تعیین شده قضاوت ، شجاعت و دوراندیشی از طرف بانکداران بین المللی وی است. و سؤال مهم برای ما به روز ، وسعت ظرفیت عمل و محدودیت در اختیار شخصیت های ما در زمینه سرمایه گذاری وال استریت است.

برای بدون تردید در چند سال گذشته ، الیگارشی حاکم بر بانکداران سرمایه گذاری ، که هر سرمایه گذار در آمریکا دیروز مشتاق به وفاداری و اطاعت بود ، به طرز وحشتناکی و علناً اشتباه کرده است. آنها آشکارا در بازار گناه کرده اند. آنها وقتی که احتیاط و دوراندیشی محکم آنها را ملزم به تحمیل محدودیت می کردند ، دیوانه واریته های بی پایان گمانه زنی ها را به فروش رساندند. آنها به همان اندازه پیش بینی و محدودیت کمی نشان دادند که مروج وحشی املاک و مستغلات فلوریدا. از آنجا که وال استریت اصرار دارد ، و شاید عاقلانه ، در مورد ماندن دولت از تجارت ، وال استریت حق ندارد انتظار محدودیت یا راهنمایی از واشنگتن یا هیئت فدرال رزرو را داشته باشد.

بهانه شیوع ارائه شده - مقادیر گسترده و بیش از حد سهام غیرمستقیم صرفاً به این دلیل که عموم مردم از اشتهای سیری ناپذیر و احمقانه برخوردار بودند ، به حقایق اساسی فروخته می شد. اشتهای عموم مردم ، در صورت عدم ایجاد ، با ظرافت ترین و قدرتمندترین شکل تبلیغات و مهارت فروش فشار قوی تحریک می شود-افزایش مداوم و حیرت انگیز قیمت سهام در مبادلات مختلف تحت لمس ماهرانه دستکاری استخر. دستکاری سهام توسط استخرهای پنهان احتمالاً بخش مهمی از بازاریابی سهام در مقیاس گسترده یا از طریق عملیات بازاریابی در مبادله است. لغو عملیات استخر نه توصیه می شود و نه ممکن است. اما دستکاری استخر یک سم قوی است و بانکداران سرمایه گذاری مسئول نمی توانند از مسئولیت سوء استفاده از قوی ترین داروی خود فرار کنند. در جاهایی که استخرهای مستقل و بی پروا به طور پیوسته به اعتبار کافی و آزادی کامل اجازه می دهند تا مردم را با افزایش مداوم قیمت سهام ، مردم را تحریک کنند ، کسی باید مسئولیت را بر عهده بگیرد. کسانی که غربال را نگه می دارند باید حکومت کنند.

بخش اعظم این ضرب وحشی اخیر و فروش واحدهای بیش از حد حدس و گمان ، به طرفداران نظریه های اقتصادی خارق العاده و دستکاری استخر دیوانه وار ، کار حاشیه های قمری وال استریت بود. اینکه این حاشیه قمری احمقانه بود و توصیه می شود ، به جای نامشخص ، با روشی گسترده که خود این شرکت ها با فروپاشی زیر مجازات شده اند ، نشان داده می شود. با یک یا دو استثناء قابل توجه ، شرکت های قدرتمند سرمایه گذاری ما در قسمت آخر وحشی سال 1929 کنار رفتند. با این حال گناهان آنها در مراحل اولیه رونق بسیار بود. و آنها باید مسئولیت نداشتن دست خود را بر عهده بگیرند و عدم متوقف کردن تکثیر بیش از حد واحدهای گمانه زنی را متوقف کنند. شاید آنها نتوانستند از نفوذ خود برای بررسی عیاشی مسائل مربوط به سهام استفاده کنند. سخنرانی ها و مشاوره عمومی به تنهایی به عنوان صدای نغمه نزولی گاوها فروخته شده مورد تعجب قرار می گرفتند. اما گروه داخلی قدرتمند ما در وال استریت می توانست به طور موثری دستکاری استخر ناخواسته و صدور ناخواسته اوراق بهادار جدید را از طریق کنترل آنها بر بانکهای تجاری بزرگتر و بورس اوراق بهادار نیویورک پایان دهد. هشدارهای خصوصی ، که در بسیاری از محله ها مورد توجه قرار می گرفت ، و پس از آن اجرای محدود و با دقت برنامه ریزی شده محدودیت اعتبار در طی یک ماه از ماه های بسیاری در مورد زیرنویس های جدید سهام ، با حمایت شدید از دستکاری استخر و با نوشتن نوشتنمتهم کردن سهام استخر به ارقام پوچ کم برای اهداف وام ، همه با همراهی چند ضربه نمونه ، حتی یک بازار گاو نر فراری را نیز به طور موثری آرام می کرد.

همه این کارها فقط در صورتی انجام می شد که بانکداران پیشرو سرمایه گذاری خود را با خودداری از ارائه سهام جدید ، با امتناع از اجازه قیمت سهام آن سهام که در آن علاقه مند به اداره هستند و با داشتن مقامات بورس اوراق بهادار ، نمونه ای از آنها را تعیین کرده اند ، انجام داده اند. مناقصه سهام را توسط استخرهای گاو نر دلسرد کنید. اگر مهاجمان خرس بتوانند مهار شوند ، می توان استخرهای گاو وحشی و بی پروا نیز. محدودیت از این نوع خواستار استحکام و تمایل قابل توجه برای از بین بردن سودهای توهم در اندازه بزرگ بود. اما چنین موضع شجاعانه ای به بازار سرمایه گذاری اجازه می داد تا اوراق بهادار که قبلاً به صورت منظم صادر شده اند ، جذب و هضم کند. بنابراین ، رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر می توانست رکود شدید باشد و به بدترین هراس که در بیش از نیم قرن می شناختیم تبدیل نشود. چنین محدودیتی ، شاید ، خواستار درجه ای از رهبری و دوراندیشی آنقدر جالب به نظر برسد. اما با رهبری ، یک ملت بزرگ سقوط می کند یا تحمل می کند ، و کسانی که قدرت و ثروت زیادی دارند ، نمی توانند انتظار داشته باشند که از شیرینی های تسلط لذت ببرند.

آنچه شاید بیشتر از این است ، بانکداران سرمایه گذاری ما بارها و بارها از رهبران صنایع مختلف به دلیل عدم موفقیت عناصر قدرتمندتر در سازماندهی و کنترل حاشیه های قمری چنین صنایعی انتقاد کرده اند ، به طوری که می توان شیوه های تجاری و محدودیت های تولیدی در تولید را انجام داد. بیرونآنها حتی از عناصر قدرتمندتر در چنین صنایعی خواسته اند تا با وسایل نیرومند و نیرومند عمل کنند. به عنوان مثال ، در صنعت نفت ، تولیدکنندگان سرکشگر و مستقل تا حدی در برنامه هایی برای تولید تولید نفت همانطور که توسط واحدهای بزرگتر پیشنهاد شده است ، آورده شده اند. بنابراین ، در تصویر حرکت و صنایع عمومی. احتمالاً محدودیت مشابهی می تواند به حاشیه شهوانی در بانکداری سرمایه گذاری تحمیل شود. بدون تردید ، در سازماندهی همبستگی گروهی در وال استریت برای انجام این کار با مشکل قابل توجهی روبرو خواهد شد. اما اگر وال استریت بخواهد بر صنعت آمریکا حاکم باشد ، عاری از کنترل سیاسی ، باید خانه وسیع خود را سامان دهد.

علاوه بر این ، بانکداران تجاری ما رهبری را دنبال کردند یا از سکوت بانکداران سرمایه گذاری قدرتمندتر سوء تفاهم کردند. در طی دو یا سه سال اول بازار Coolidge Bull ، بانکداران تجاری ما بزرگنمایی شگفت انگیز از زمینه فعالیت خود را انجام دادند. بیش از یک دهه پیش ، بانکهای تجاری بزرگتر نیویورک ما فروش اوراق بهادار سرمایه گذاری را از طریق شرکتهای تابعه کنترل و مالکیت این شرکت های وابسته به بانکداری سرمایه گذاری ، توسط یک وسیله حقوقی مرتب ، با مالکیت سهام بانک والدین گره خورده بودند. و شهرت بانکهای بزرگ تجاری والدین به دلیل قضاوت مالی محتاط ، محتاط و تقریباً فوق بشری ، این سازمان های جدید فروش را به آنها قرض می دهد.

تا زمانی که این شرکتهای تابعه فقط اوراق قرضه محافظه کارانه فروخته اند ، هیچ آسیب بزرگی وارد نشد. اما با خشک شدن موقت تقاضای عمومی برای اوراق قرضه ، این شرکتهای تابعه بانکی ، برای پیدا کردن زرنگ برای کارخانه های خود ، ناگهان به بخش باقیمانده و بی خطر تر از زمینه سرمایه گذاری بانکی حمله کرد. آنها شروع به نوشتن و توزیع سهام مشترک کردند. بانکهای تجاری کوچکتر در سراسر آمریکا به عنوان مثال Pell-Mell خود را دنبال کردند. به جای تلاش برای مهار تمایل به تکثیر و فروش واحدهای گمانه زنی ، بانک های تجاری ما ، که قادر به مقاومت در برابر درخشش ، هر چند توهم ، سود درگیر نیستند ، تصمیم گرفتند سهم خود از طلا را جمع کنند. آنها فراتر از محدوده های مستقر و محتاطانه از بانکداری تجاری که در آن سپرده ها درخواست می کردند و وام می دادند و در آنجا اعتماد به نفس عموم را به عنوان نگهبانان محتاطانه بودجه عمومی و به عنوان مشاوران مالی محافظه کار به دست آورده اند. آنها همچنین ، تقریباً یک شبه ، بانکداران سرمایه گذاری شدند. آنها نظریه سهام مشترک را کاملاً پذیرفتند. و حتی سهام مشترک خوب آمریکا ، که بدون احتیاط و احتیاط سوار می شوند ، می توانند به ناگس های تند و تیز تبدیل شوند.

تحت اشتیاق بانکداران تجاری ما ، سهام بانکی به طور وحشیانه مورد سوءاستفاده و فروخته شده قرار گرفت. معاون روسای بانکهای بزرگ برای استخرهای مختلف به عنوان مأمورین "Ballyhoo" بدخلقی شدند و کورکورانه ، هرچند وجدان ، به توزیع عجولانه و بدبخت واحدهای جدید گمانه زنی ها کمک کردند. عموم مردم انتظار دارند و به رهبری و راهنمایی در امور سرمایه گذاری - حتی در دوره اقتصادی جدید نیز نیاز دارند. به نظر می رسید که پزشکان ما ، به عنوان یک کلاس ، ناگهان اصول علم را بر اساس تجربه محتاطانه رها کرده بودند و دوره پزشکی جدیدی از فرار از بیماری را از طریق خودکارآمدی موعظه کرده بودند. مردم آموخته بودند که به خوش بینی کارگزاران بی اعتمادی کنند ، اما مردم در برابر تشویق خوش بینانه بانکداران تجاری تسلیم شدند. شش و نیم میلیارد وام هنوز هم بدون نیاز به اوراق بهادار که توسط بانکهای تجاری نگهداری می شود ، پیشنهادی از میزان مشاوره بی احتیاطی بانکداران تجاری ما است. برای بخش قابل توجهی از آن سهام خریداری شد زیرا بانکداران تجاری به این ترتیب توصیه یا تحریم شده اند. و مطمئناً بانکداران نمی توانند عادلانه ما را به جنون عمومی سرزنش کنند ، هنگامی که همه مردم به دنبال آن بودند ، راهنمایی از کسانی بود که خود را به عنوان کارشناسان مالی و سرمایه گذاری نگه داشتند.

برای فرار از دهه های جانشین پریشانی مشابه ، باید در یک کشور دموکراتیک ، به خرد بیشتر و پیش بینی بیشتر شجاعت رهبران مالی خود نگاه کنیم. کمک کمی از انتظار کمک از سازمان های دولتی یا امید به تحمل معجزه آسا از طرف مردم در مواجهه با بهره برداری خواهد بود. زیرا به سختی نمایشی از عقل سلیم سرسخت و سرسخت است که انتظار داشته باشید که از طرف مردم خردمند بزرگتر از آنچه توسط اربابان مالی آنها وجود دارد ، بدست آورید. مردان معجزه آسای مالی ما ، که از خرد و دوراندیشی آنها دیروز بسیار مغرور و قابل اعتماد بودیم ، باید خود را در آینده بیش از مردان پزشکی بی احتیاط و واژه اثبات کنند. و مگر اینکه رهبران سرمایه گذاری و سرمایه گذاری تجاری ما با احتیاط و شجاعانه ماشین آلات بانکی سرمایه گذاری ما را در تعادل حفظ کنند زیرا اوراق بهادار جدید را توزیع می کند ، و مگر اینکه آنها آن را در مواقع بحرانی از دیوانگی های غیرقانونی از سرعت خود تخریب کننده ، مهار کنند ، ما تسلط بر اقتصاد و بانکداری تازه برنده مانه آمریکا و نه شادی و سود جهان را به همراه نخواهد داشت.

استراتژی برای تحلیل فاندمنتال...
ما را در سایت استراتژی برای تحلیل فاندمنتال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سعید شیخ‌زاده بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 12:51