مدیریت شرکت: هیئت مدیره و کمیته های دائمی

ساخت وبلاگ

برنامه درسی برای BT/FBT به کاندیداها نیاز دارد تا معنای حاکمیت شرکت ها و نقش هیئت مدیره در ایجاد و حفظ استانداردهای خوب حاکمیت را درک کنند.

به طور خاص ، راهنمای مطالعه به جدایی مالکیت و کنترل ، نقش مدیران غیر اجرایی و دو کمیته دائمی که معمولاً توسط شرکت های دولتی تأسیس می شود ، اشاره دارد. این مقاله مقدمه ای برای حاکمیت شرکت ها و برخی از مفاهیم اساسی که زیربنای آن است ، ارائه می دهد و نقش هیئت ، انواع مختلف مدیر شرکت و کمیته های دائمی را توضیح می دهد.

حاکمیت شرکت چیست؟

ساده ترین و مختصر ترین تعریف مدیریت شرکت ها توسط گزارش Cadbury در سال 1992 ارائه شده است ، که اظهار داشت: حاکمیت شرکت ها سیستمی است که توسط آن شرکت ها کارگردانی و کنترل می شوند.

اگرچه ساده گرایانه است ، این تعریف درک ماهیت حاکمیت شرکت ها و نقش حیاتی را که رهبران سازمان ها باید در ایجاد شیوه های مؤثر ایفا کنند ، ارائه می دهد. برای اکثر شرکت ها ، این رهبران مدیران هستند که تصمیم می گیرند استراتژی بلند مدت شرکت را به منظور خدمت به بهترین منافع صاحبان (اعضا یا سهامداران) و ، به طور گسترده تر ، ذینفعان مانند مشتریان ، تأمین کنندگان ، ارائه دهندگان ، ارائه دهندامور مالی بلند مدت ، جامعه و تنظیم کننده ها.

این مهم است که تشخیص دهیم که حاکمیت مؤثر شرکت ها تا حدی به رعایت قوانین متکی است ، اما کاملاً سازگار بودن به معنای لزوماً به معنای این نیست که یک شرکت در حال اتخاذ شیوه های صحیح مدیریت شرکت است. نکته قابل توجه ، گزارش Cadbury اندکی پس از فروپاشی Maxwell Communications Plc ، یک شرکت بزرگ انتشارات در انگلستان منتشر شد. بسیاری از اقداماتی که باعث فروپاشی می شود ، مانند غلظت قدرت در دست یک فرد و شرکت وام از صندوق بازنشستگی خود برای دستیابی به رشد اهرم ، در آن زمان قانونی بود.

سازمان همکاری و توسعه اقتصادی "اصول مدیریت شرکت" خود را در سال 2004 منتشر کرد. اینها عبارتند از:

  • حقوق سهامداران: چارچوب مدیریت شرکت باید از سهامداران محافظت کرده و حقوق آنها را در شرکت تسهیل کند. شرکت ها باید بازده سرمایه گذاری را برای سرمایه ریسک ارائه شده توسط سهامداران ایجاد کنند.
  • برخورد عادلانه از سهامداران: کلیه سهامداران باید به طور عادلانه (عادلانه) رفتار شوند ، از جمله کسانی که اقلیت ، افراد و سهامداران خارجی را تشکیل می دهند. سهامداران باید هنگامی که حقوق آنها مغایرت داشته باشد یا در جایی که یک سهامدار شخصی یا گروه سهامداران مورد ستم اکثریت قرار می گیرد ، جبران خسارت کنند.
  • ذینفعان: چارچوب مدیریت شرکت باید حقوق قانونی ذینفعان را به رسمیت بشناسد و همکاری با آنها را برای ایجاد ثروت ، اشتغال و شرکتهای پایدار تسهیل کند.
  • افشای و شفافیت: شرکت ها باید افشای مرتبط و به موقع در مورد موارد مؤثر بر عملکرد مالی ، مدیریت و مالکیت تجارت را انجام دهند.
  • هیئت مدیره: هیئت مدیره باید جهت شرکت را تنظیم کرده و مدیریت را نظارت کند تا شرکت به اهداف خود برسد. چارچوب حاکمیت شرکت ها باید زیربنای مسئولیت هیئت مدیره در برابر شرکت و اعضای آن باشد.

حاکمیت شرکت به چه کسی مرتبط است؟

حاکمیت شرکت در همه جز کوچکترین سازمان ها مهم است. شرکت های محدود وظیفه اصلی در برابر سهامداران خود دارند ، بلکه برای سایر ذینفعان همانطور که در بالا نیز توضیح داده شد. سازمان های غیر انتفاعی نیز باید به طور مناسب هدایت و کنترل شوند ، زیرا تصمیمات و اقدامات معدود افراد می تواند بسیاری از افراد ، گروه ها و سازمان هایی را که تأثیر کمی بر روی آنها دارند ، تحت تأثیر قرار دهد. سازمان های بخش دولتی وظیفه دارند به دولت خدمت کنند اما باید به روشی عمل کنند که با ذینفعان عادلانه رفتار کند.

بیشترین توجه به حاکمیت شرکت ها به سمت شرکت های محدود عمومی است که اوراق بهادار در بازارهای شناخته شده سرمایه معامله می شود. دلیل این امر این است که چنین سازمانهایی صدها یا حتی هزاران سهامدار دارند که ثروت و درآمد آنها با تصمیمات مدیریت ارشد قابل افزایش یا به خطر انداختن است. این اغلب به عنوان مشکل آژانس گفته می شود. سهامداران بالقوه و موجود تصمیمات سرمایه گذاری را بر اساس اطلاعاتی که تاریخی و ذهنی است ، معمولاً با آگاهی کمی از مسیری که شرکت در آینده طی خواهد کرد ، می گیرند. بنابراین آنها به کسانی که تصمیم می گیرند برای دستیابی به تعادل مناسب بین بازده و ریسک ، ایجاد سیستم های کنترل مناسب در محل ، ارائه اطلاعات به موقع و دقیق ، مدیریت ریسک عاقلانه و عمل اخلاقی در همه زمان ها ، اعتماد می کنند.

مشکل نمایندگی زمانی آشکار می شود که شرکت ها شکست بخورند. برای کسب سود، باید ریسک کرد و گاهی اوقات ریسک هایی که با بهترین نیت انجام می شود - و با قوی ترین برنامه های تجاری پشتیبانی می شود - منجر به زیان یا حتی نابودی شرکت می شود. گاهی اوقات شکست شرکتی ناشی از رفتارهای نامناسب مدیران و سایر مدیران ارشد است.

همانطور که قبلا ذکر شد، در انگلستان، حاکمیت شرکتی برای اولین بار با انتشار گزارش Cadbury، مدت کوتاهی پس از سقوط دو شرکت بزرگ (Maxwell Communications plc و Polly Peck Inteational plc) مورد توجه قرار گرفت. ده سال بعد، در ایالات متحده، قانون Sarbanes-Oxley به عنوان پاسخی به فروپاشی Enron Corporation و WorldCom به تصویب رسید. همه این پرونده‌ها شامل شرکت‌هایی می‌شد که بسیار موفق بودند و توسط چند فرد بسیار قدرتمند اداره می‌شدند، و همگی درجاتی از فعالیت‌های مجرمانه از سوی آنها را شامل می‌شد.

بحران اعتباری اخیر نگرانی جدیدی را در مورد حاکمیت شرکتی، به ویژه در بخش مالی ایجاد کرده است. اگرچه ریشه‌های این بحران عمدتاً مالی بوده و از شرایط نامطلوب در بازارهای عمده‌فروشی پول سرچشمه می‌گیرد، بررسی‌ها و گزارش‌های بعدی سیاست‌ها، فرآیندها و فرهنگ‌های رایج در بسیاری از سازمان‌های بانکی و مالی را زیر سؤال برده است.

رویکردهای حاکمیت شرکتی

اکثر کشورها رویکردی مبتنی بر اصول را برای حاکمیت شرکتی اتخاذ می کنند. این شامل ایجاد مجموعه ای جامع از بهترین شیوه ها است که شرکت های فهرست شده باید به آن پایبند باشند. اگر رعایت نکردن یک یا چند مورد از این استانداردها به نفع شرکت در نظر گرفته شود، شرکت باید این موضوع را همراه با دلایل عدم رعایت آن برای سهامداران خود افشا کند. این لزوماً به این معنی نیست که رویکرد مبتنی بر اصول یک گزینه نرم است، با این حال، زیرا ممکن است شرط عضویت در بورس اوراق بهادار باشد که شرکت ها به شدت از این الزام "تطابق یا توضیح" پیروی کنند.

برخی کشورها رویکرد مبتنی بر قوانین را ترجیح می دهند که از طریق آن استانداردهای حاکمیت شرکتی مورد نظر در قانون گنجانده شده و بنابراین اجباری هستند. بهترین مثال برای این امر ایالات متحده است، جایی که قانون Sarbanes-Oxley الزامات قانونی دقیقی را تعیین می کند.

نقش هیئت مدیره

تقریباً همه شرکت ها توسط یک هیئت مدیره اداره می شوند که توسط سهامداران منصوب یا انتخاب می شوند تا این شرکت را از طرف خود اداره کنند. در بیشتر کشورها ، مدیران مشمول انتخاب مجدد دوره ای (اغلب سالانه) توسط سهامداران هستند. به نظر می رسد این امر به سهامداران قدرت نهایی می دهد ، اما در بیشتر بخش ها تشخیص داده می شود که عملکرد فقط در میان میان مدت و بلند مدت قابل قضاوت است. بنابراین سهامداران باید به کسانی که از طرف خود عمل می کنند اعتماد کنند. این نادر است اما برای سهامداران ناشناخته نیست که صبر و حوصله خود را از دست دهند و اعضای آن را به طور گسترده حذف کنند.

نقش هیئت مدیره توسط گزارش کینگ (گزارش آفریقای جنوبی در مورد مدیریت شرکت) خلاصه شد:

  • برای تعریف هدف شرکت
  • برای تعریف ارزشهایی که شرکت وظایف روزانه خود را انجام می دهد
  • برای شناسایی ذینفعان مربوط به شرکت
  • برای تدوین یک استراتژی برای ترکیب این عوامل
  • برای اطمینان از اجرای این استراتژی.

هدف و ارزش های یک شرکت غالباً در اسناد مشروطه آن تنظیم می شود که منعکس کننده اهداف بنیانگذاران آن است. با این حال ، گاهی اوقات مناسب است که هیئت مدیره در نظر بگیرد که آیا به نفع کسانی است که توسط شرکت خدمت کرده است تا این امر را اصلاح کند یا حتی آن را به طور کامل تغییر دهد. به عنوان مثال ، شرکت NCR تولید کننده ایالات متحده از ماشین های خودکار Teller و سیستم های نقطه فروش است ، اما ریشه های آن در دستگاه های حسابداری مکانیکی قرار دارد (NCR نمایانگر پول نقد ملی است). از آنجا که ثبت های پول نقد با ظهور فناوری Microchip به سرعت منسوخ می شود ، این شرکت مجبور شد خیلی سریع سازگار شود. Whitbread plc در قرن 18th در انگلستان به عنوان کارخانه آبجو سرچشمه گرفت ، اما در دهه 1990 مأموریت و اهداف خود را کاملاً تعریف کرد. اکنون این یک ارائه دهنده مهمان نوازی و اوقات فراغت است (مارک های آن شامل Premier Inn و Costa Cafe) است و تولید آبجو را به طور کامل رها کرده است.

مدیران باید چشم انداز بلند مدت از جاده را که شرکت باید طی کند ، طی کنند. ویلیام اوچی ، نویسنده مدیریت ، موفقیت ماندگار بسیاری از شرکت های ژاپنی را به توانایی خود در جلوگیری از واکنش های کوتاه مدت ‘زانو در برابر مسائل فوری به نفع اجماع در مورد بهترین جهت برای انجام طولانی مدت نسبت می دهد.

ساختار هیئت مدیره

هیچ فرمول مناسبی برای تعیین تعداد مدیران یک شرکت وجود ندارد ، اگرچه در برخی از حوزه های قضایی قانون شرکت حداقل و یا حداکثر تعداد مدیران را برای انواع مختلف شرکت مشخص می کند. Tesco plc ، یک شرکت بزرگ سوپر مارکت چند ملیتی ، دارای 13 مدیر است. Swire Pacific Limited ، یک کنگره بزرگ هنگ کنگ ، دارای 18 مدیر است. شرکت های کوچکتر ذکر شده به طور کلی دارای مدیران کمتری هستند ، به طور معمول شش تا هشت نفر.

هیئت مدیره از مدیران اجرایی و مدیران غیر اجرایی تشکیل شده است.

مدیران اجرایی کارمندان تمام وقت شرکت هستند و بنابراین ، دو رابطه و مجموعه وظایف دارند. آنها برای شرکت در یک ظرفیت ارشد کار می کنند ، که معمولاً مربوط به مسائل مربوط به سیاست یا حوزه های تجاری عملکردی با اهمیت استراتژیک عمده است. شرکت های بزرگ تمایل دارند که مدیران اجرایی مسئول امور مالی ، IT/IS ، بازاریابی و غیره باشند.

مدیران اجرایی معمولاً توسط هیئت مدیره استخدام می شوند. آنها بالاترین درآمد در شرکت هستند و بسته های پاداش بخشی از مزایای اساسی پرداخت و حاشیه و دستمزد جزئی مربوط به عملکرد را تشکیل می دهند. اکثر شرکت های بزرگ اکنون مدیران اجرایی خود را تحت قراردادهای مدت ثابت درگیر می کنند که اغلب در هر 12 ماه یکبار می چرخند.

مدیر ارشد اجرایی (مدیرعامل) و مدیر دارایی (در ایالات متحده ، مدیر ارشد مالی) تقریباً همیشه مدیران اجرایی هستند.

مدیران غیر اجرایی (NEDS) کارمندان این شرکت نیستند و در کار روزمره آن شرکت نمی کنند. آنها معمولاً مشاغل تمام وقت در جای دیگر دارند ، یا ممکن است گاهی اوقات افراد برجسته ای از زندگی عمومی باشند. مدیران غیر اجرایی معمولاً برای خدمات خود هزینه مسطح دریافت می کنند و تحت قرارداد خدمات (قرارداد مدنی ، مشابه آنچه برای استخدام یک مشاور استفاده می شود) انجام می شوند.

NEDS باید تأثیر متعادل کننده را فراهم کند و به به حداقل رساندن تضاد منافع کمک کند. گزارش Higgs ، که در سال 2003 منتشر شد ، نقش آنها را به این صورت خلاصه کرد:

  • برای کمک به برنامه استراتژیک
  • برای بررسی عملکرد مدیران اجرایی
  • برای ارائه دیدگاه خارجی در مورد مدیریت ریسک
  • برای مقابله با موضوعات مردم ، مانند شکل آینده هیئت مدیره و حل و فصل درگیری ها.

اکثر مدیران غیر اجرایی باید مستقل باشند. عواملی که در ارزیابی استقلال آنها مورد توجه قرار می گیرند شامل تعهدات تجاری ، مالی و سایر آنها ، سایر سهام و کارگردانی ها و مشارکت در مشاغل متصل به شرکت است. با این حال ، داشتن سهام در شرکت لزوماً استقلال را به خطر نمی اندازد.

مدیران غیر اجرایی باید از معیارهای اخلاقی بالایی برخوردار باشند و با صداقت و مشروط عمل کنند. آنها باید از تیم اجرایی حمایت کنند و رفتار آن را رصد کنند و تمایل به گوش دادن ، سؤال ، بحث و چالش را نشان دهند.

اکنون به عنوان بهترین عمل شناخته شده است که یک شرکت دولتی باید مدیران غیر اجرایی بیشتری نسبت به مدیران اجرایی داشته باشد. در Tesco plc ، پنج مدیر اجرایی و هشت مدیر غیر اجرایی مستقل وجود دارند. Swire Pacific Ltd دارای هشت مدیر اجرایی و 10 مدیر غیر اجرایی است که از این تعداد شش مدیر مستقل غیر اجرایی هستند.

یک فرد ممکن است به عنوان مدیر سایه در قانون پاسخگو باشد. مدیر سایه شخصی است که فعالیت های یک شرکت را کنترل می کند ، یا یک یا چند مدیر واقعی آن ، به طور غیرمستقیم. به عنوان مثال ، اگر شخصی که با یک شرکت ارتباط ندارد ، به شخصی که مدیر شرکت است ، دستورالعمل می دهد ، شخص دوم مدیر واقعی است در حالی که شخص اول مدیر سایه است. در برخی از حوزه های قضایی ، مدیران سایه به عنوان مدیران واقعی به عنوان پاسخگو در قانون شناخته می شوند.

تخته های دو لایه واحد V

مدل هیئت مدیره واحد توسط شرکت های خارج از کشور ، انگلیس ، ایالات متحده ، استرالیا و آفریقای جنوبی به تصویب رسیده است. مدیران این شرکت در یک هیئت مدیره شامل مدیران اجرایی و غیر اجرایی با هم خدمت می کنند.

در بسیاری از کشورها در قاره اروپا ، شرکت ها یک ساختار دو لایه را اتخاذ می کنند. این افراد مسئول نظارت را از افراد مسئول عملیات جدا می کند. هیئت نظارت به طور کلی بر هیئت عامل نظارت دارد.

FAB مقاله ، حسابدار در تجارت ، عمدتاً بر سیستم هیئت مدیره واحد متمرکز است ، اگرچه دانش هر دو مدل برای مطالعات بعدی برای مقاله P1 ، حاکمیت ، ریسک و اخلاق لازم است.

مواضع کلیدی

رئیس شرکت رهبر هیئت مدیره است. این وظیفه رئیس است که اطمینان حاصل کند که هیئت مدیره به طور کارآمد و مؤثر عمل می کند ، از همه اعضای خود بهترین نتیجه را می گیرد. به عنوان مثال ، رئیس باید حضور منظم و مشارکت کامل در بحث ها را ارتقا بخشد. رئیس دامنه هر جلسه را تصمیم می گیرد و مسئولیت مدیریت زمان جلسات هیئت مدیره را بر عهده دارد ، و اطمینان حاصل می کند که همه امور به طور کامل مورد بحث قرار می گیرد ، اما بدون گذراندن وقت بی حد و حصر در موارد برنامه های فردی. در بیشتر شرکت ها رئیس یک مدیر غیر اجرایی است.

مدیر ارشد اجرایی (مدیرعامل) رهبر تیم اجرایی است و مسئولیت مدیریت روزانه سازمان را بر عهده دارد. به همین ترتیب ، این فرد تقریباً همیشه مدیر اجرایی است. مدیرعامل و همچنین حضور در جلسات هیئت مدیره در ظرفیت خود به عنوان مدیر ، معمولاً ریاست کمیته مدیریت یا کمیته اجرایی را بر عهده خواهد داشت. در حالی که بیشتر شرکت ها جلسات هیئت مدیره ماهانه دارند ، معمولاً جلسات مدیریت/کمیته اجرایی هفتگی است.

دبیر مدیر ارشد اداری شرکت است. وزیر امور خارجه دستور کار و مقالات پشتیبان را برای جلسات هیئت مدیره و اغلب برای جلسات کمیته اجرایی نیز ارائه می دهد. او چند دقیقه جلسات می گیرد و در مورد امور رویه ای مانند شرایط مرجع مشاوره می دهد. دبیر معمولاً مسئولیت ارتباط با سهامداران و نهاد ثبت نام دولت را دارد. به همین ترتیب ، اطلاعیه جلسات عمومی به نمایندگی از هیئت مدیره توسط دبیر امضا می شود. وزیر امور خارجه ممکن است عضو هیئت مدیره باشد ، اگرچه برخی از شرکت های کوچکتر از این موقعیت به عنوان وسیله ای برای درگیر شدن یک فرد بالقوه بالا در سطح هیئت مدیره استفاده می کنند.

تفکیک مسئولیت ها

به طور کلی تشخیص داده می شود که مدیرعامل نباید مقام رئیس را داشته باشد ، زیرا فعالیت های هر نقش کاملاً متمایز از یکدیگر است. در شرکت های بزرگتر ، کار زیادی برای یک فرد وجود خواهد داشت ، هرچند که در Marks & Spencer ، یک سازمان بزرگ خرده فروشی در انگلستان ، یک نفر چندین سال را اشغال کرد.

وزیر امور خارجه نیز نباید رئیس شرکت باشد. از آنجا که منشی نقش مهمی در ارتباط با نهاد ثبت نام دولت دارد ، داشتن همان شخص اشغال هر دو نقش می تواند جریان اطلاعات بین این نهاد و هیئت مدیره را به خطر بیاندازد.

کمیته های

اصطلاح "کمیته دائمی" به هر کمیته ای اشاره دارد که یک ویژگی دائمی در ساختار مدیریت یک سازمان است. در زمینه حاکمیت شرکت ها ، به کمیته های تشکیل شده از اعضای هیئت مدیره با مجموعه های مشخصی از وظایف اشاره دارد. چهار کمیته ای که اغلب توسط شرکت های دولتی منصوب می شوند عبارتند از کمیته حسابرسی ، کمیته پاداش ، کمیته نامزدها و کمیته ریسک.

برنامه درسی و راهنمای مطالعه برای مقاله F1/FAB به دانشجویان نیاز دارد تا فقط دو کمیته را مطالعه کنند. این کمیته حسابرسی و کمیته پاداش است.

کمیته حسابرسی

این کمیته باید از مدیران غیر اجرایی مستقل تشکیل شود که حداقل یک فرد در مدیریت مالی تخصص دارد. این مسئول است:

  • نظارت بر کنترل های داخلی ؛تصویب صورتهای مالی و سایر اسناد مهم قبل از توافق هیئت مدیره کامل
  • ارتباط با حسابرسان خارجی
  • رعایت سطح بالا
  • گزارش به سهامداران.

بعضی اوقات ممکن است کمیته تحقیقات را انجام دهد و ممکن است با موارد گزارش شده توسط سوت ها سروکار داشته باشد.

کمیته پاداش

این کمیته در مورد پاداش مدیران اجرایی و گاهی دیگر مدیران ارشد تصمیم می گیرد. این مسئولیت تدوین یک سیاست پاداش کتبی است که باید هدف از جذب و حفظ استعداد مناسب و تصمیم گیری در مورد فرم هایی را که باید پاداش بگیرد ، داشته باشد. این کمیته همچنین باید کاملاً از مدیران غیر اجرایی مستقل تشکیل شود ، مطابق با این اصل که مدیران نباید در موقعیتی برای تصمیم گیری در مورد پاداش خود باشند.

به طور کلی تشخیص داده می شود که بسته های پاداش اجرایی باید به گونه ای ساخته شوند که آنها را برای دستیابی به اهداف بلند مدت شرکت انگیزه دهد. بنابراین ، کمیته پاداش باید یک مزایای اساسی و مزایای حاشیه ای رقابتی را ارائه دهد (اینها افراد کالیبر مناسب را جذب و حفظ می کنند) ، همراه با پاداش های مربوط به عملکرد مانند پاداش های مرتبط با اهداف متوسط و بلند مدت ، سهام ، گزینه های اشتراک گذاری و گزینه هامزایای بازنشستگی نهایی (اغلب مشمول حداقل مدت زمان نیازهای خدمات).

نظارت عمومی

نظارت عمومی مربوط به اطمینان از حفظ اعتماد به نفس سرمایه گذاران و عموم مردم در نهادهای حسابداری حرفه ای است. این امر می تواند با تنظیم مستقیم ، تحمیل الزامات صدور مجوز (از جمله ، در صورت لزوم ، اعمال اختیارات اجرای) یا با خود تنظیم حاصل شود. از آنجا که ایالات متحده یک سیستم حاکمیت مبتنی بر قوانین را اداره می کند ، این مسئولیت ها توسط هیئت نظارت بر حسابداری شرکت دولتی انجام می شود ، که این قدرت را دارد که استانداردها و قوانین اجباری وضع شده توسط قانون Sarbanes-Oxley را اجرا کند. در انگلستان ، مقررات مسئولیت تیم نظارت حرفه ای شورای گزارشگری مالی است.

س questions الات نمونه

داوطلبان ممکن است در نظر گرفتن سؤالات مربوط به این موضوع که در گزارش های کنکور و همچنین مقاله آزمایشی مشخص شده است ، مفید باشد. از آنجا که مقالات سؤال گذشته در دسترس نیست ، سؤالات زیر در این مقاله به عنوان نمونه ای از الزامات معمولی گنجانده شده است. باید تأکید کرد که این سؤالات از بانک سؤال واقعی گرفته نشده است.

نمونه سوال 1:

شرکت LLL در بورس اوراق بهادار کشور خود ذکر شده است. افراد زیر در هیئت مدیره خدمت می کنند:

آصف یک مدیر غیر اجرایی است و رئیس این شرکت است. Bertrand مدیرعامل است و مسئولیت اداره روزانه شرکت را بر عهده دارد. چان یک حسابدار حرفه ای است و به عنوان مدیر غیر اجرایی فعالیت می کند. دونا مدیر دارایی است و کارمند شرکت است. استر یک مدافع حقوقی است و به عنوان مدیر غیر اجرایی فعالیت می کند. فردریک مدیر بازاریابی یک شرکت تولیدی است و به عنوان مدیر غیر اجرایی فعالیت می کند.

کدام یک از موارد زیر مناسب ترین ترکیب مدیران برای کمیته حسابرسی شرکت LLL است؟A Chan ، Donna و Esther B Asif ، Bertrand و Frederik C Asif ، Esther و Frederik D Chan ، Esther و Frederik

پاسخ صحیح این است که D. مدیران اجرایی نباید در کمیته حسابرسی خدمت کنند. این گزینه گزینه های A و B. را از بین می برد ، گزینه D بهترین انتخاب است ، زیرا کمیته حسابرسی باید حداقل یک مدیر با تخصص در امور مالی داشته باشد.

نمونه سوال 2: کدام یک از موارد زیر وظیفه دبیر یک شرکت عمومی ذکر شده است؟دستور حفظ در جلسات هیئت مدیره B با روشن کردن شرایط مرجع جلسه هیئت مدیره C اطمینان حاصل می کند که همه مدیران به طور کامل در بحث در جلسات هیئت مدیره گزارش می دهند D گزارش دهی به هیئت در مورد عملکرد عملیاتی برای سه ماهه آخر

پاسخ صحیح است. گزینه های A و C مسئولیت های رئیس هستند ، در حالی که گزینه D مسئولیت مدیرعامل است.

نمونه سوال 3: هیئت مدیره شرکت JJJ تصمیم گرفته است تا 20 ٪ حقوق اصلی مدیر اجرایی خود را افزایش دهد تا بتواند دستمزد خود را با کسانی که موقعیت های مشابهی را در صنعت اشغال می کنند ، مطابقت دهد.

این عمل به کدام یک از اهداف زیر می رسد؟بهبود چشم انداز حفظ مدیر اجرایی B B باعث افزایش بهره وری مدیر اجرایی حداقل 20 ٪ C CONCENT مدیر اجرایی برای دستیابی به اهداف بلند مدت D ایجاد رضایت شغلی بیشتر برای مدیر اجرایی

گزینه درست الف است.

دستمزد اساسی ارائه شده توسط یک شرکت به عنوان چراغ برای جذب متقاضیان خدمت می کند و همچنین می تواند وظیفه فعلی را از موقعیت در جستجوی فرصت ها در جای دیگر باز دارد ، به ویژه اگر آنها خود را در حال حاضر پرداخت کنند.

افزایش دستمزد قابل توجهی برای دستیابی به افزایش قابل توجه در بهره وری یا افزایش انگیزه بلند مدت بعید است (اگرچه افزایش دستمزد می تواند تأثیر کوتاه مدت بر انگیزه داشته باشد). رضایت شغلی از عواملی غیر از پاداش حاصل می شود ، مانند چالش های ذاتی در کار و ماهیت وظایف انجام شده.

نوشته شده توسط یکی از اعضای تیم بررسی BT/FBT

استراتژی برای تحلیل فاندمنتال...
ما را در سایت استراتژی برای تحلیل فاندمنتال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سعید شیخ‌زاده بازدید : 24 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 12:22