چگونه بچه ها یاد می گیرند که بخوانند؟آنچه علم می گوید

ساخت وبلاگ

بحث در مورد چگونگی آموزش خواندن زودهنگام یک قرن افزایش یافته است. اما برای چند دهه گذشته ، علم شناختی واضح بوده است: آموزش بچه های خردسال چگونه کد را ترک کند - استفاده از واج های منظم - قابل اطمینان ترین روش برای اطمینان از یادگیری نحوه خواندن کلمات است.

  • مقاله را به اشتراک بگذارید

ذخیره را به موارد دلخواه حذف کنید

صرفه جویی در موارد دلخواه

تصحیح شده: نسخه قبلی این مقاله به اشتباه در سال کیت استانوویچ اصطلاح "اثر متیو در خواندن" را اختراع کرد. سال 1986 بود.

توجه: متن این مقاله حاوی حاشیه نویسی است. برای مشاهده لیست حاشیه نویسی ها ، لطفاً به پایین صفحه بروید.

کودکان چگونه می آموزند که بخوانند؟

تقریباً یک قرن ، محققان درباره این سؤال استدلال کرده اند. بیشتر اختلاف نظر در مراحل ابتدایی روند خواندن متمرکز شده است ، هنگامی که کودکان خردسال برای اولین بار شروع به فهمیدن چگونگی رمزگشایی کلمات در یک صفحه می کنند.

یک تئوری این است که خواندن یک فرایند طبیعی است ، مانند یادگیری صحبت کردن. اگر معلمان و والدین فرزندان خود را با کتابهای خوب احاطه کنند ، این تئوری پیش می رود ، بچه ها به تنهایی خواندن را انتخاب می کنند. ایده دیگر نشان می دهد که خواندن مجموعه ای از حدس های استراتژیک مبتنی بر زمینه است و به بچه ها باید به این استراتژی های حدس زده آموزش داده شود.

اما تحقیقات نشان داده است که خواندن یک فرآیند طبیعی نیست (1) ، و این یک بازی حدس زدن نیست. زبان نوشتاری یک کد است. ترکیبی خاص از نامه ها به طور پیش بینی کننده صداهای خاص را نشان می دهد. و برای چند دهه گذشته ، این تحقیق واضح بوده است: آموزش بچه های جوان چگونه کد را ترک کند - گرفتن واج های منظم - قابل اطمینان ترین روش برای اطمینان از یادگیری نحوه خواندن کلمات است.

البته ، خواندن بیشتر از دیدن یک کلمه در یک صفحه و تلفظ آن با صدای بلند است. به همین ترتیب ، آموزش خواندن بیشتر از آموزش آوایی وجود دارد. خواندن به کودکان نیاز دارد تا از چاپ معنا پیدا کنند. آنها باید صداهای مختلف را به زبان گفتاری بدانند و بتوانند آن صداها را به حروف نوشته شده برای رمزگشایی کلمات متصل کنند. آنها به پیش زمینه عمیق و دانش واژگان احتیاج دارند تا کلماتی را که می خوانند درک کنند. سرانجام ، آنها باید بتوانند بیشتر کلمات را به طور خودکار بشناسند و متن متصل را به طور روان بخوانند ، با حضور در دستور زبان ، نگارشی و ساختار جمله.

همچنین ببینید

reading main landing image social

عنوان تصویر باز

اما دانستن نحوه رمزگشایی یک گام اساسی برای خواننده شدن است. اگر کودکان نتوانند کلمات دقیق موجود در صفحه را رمزگشایی کنند ، هرگز خوانندگان مسلط نمی شوند و بخش هایی را که می خوانند درک نمی کنند.

به همین دلیل ما این نمای کلی از تحقیق در مورد خواندن اولیه را در نمرات K-2 جمع آوری کرده ایم. این آنچه را که در مورد چگونگی آموزش الگوهای صدای نامه ، و آنچه که ما هنوز نمی دانیم ، می دانیم ، پوشش می دهد. این به آنچه دیگر باید بخشی از برنامه های اولیه خواندن باشد ، لمس می کند. و این توضیح می دهد که چرا ما می دانیم که بیشتر کودکان نمی توانند یاد بگیرند که از طریق اسمز یا حدس زدن بخوانند.

این همان چیزی است که شواهد نشان می دهد.

آیا کودکان یاد نمی گیرند که نحوه یادگیری صحبت کردن را بخوانند؟

نوزادان یاد می گیرند با گوش دادن و تکرار صداهای ساخته شده توسط بزرگسالان و اتصال آنها به معانی صحبت کنند. آنها آگاهانه واحدهای صوتی فردی (به نام واج) را هنگام شنیدن زبان گفتاری متمایز نمی کنند. برخی از تحقیقات نشان می دهد که نوزادان از نظر احتمالی را یاد می گیرند - به عنوان مثال ، شنیدن صدای "توپ" همزمان با دیدن یک شیء دور و دور ، باعث می شود کودک کودک را به این دو نفر مرتبط کند - در حالی که مطالعات دیگر نشان می دهد که کودکان پس از تجربه یک کلمه را به یک کلمه می دهندفقط یک یا دو باردر طی دو سال اول ، به طور معمول مغز کودکان نوپا روی رایج ترین صداها در زبان های مادری خود تمرکز می کنند و آن صداها را به معنی متصل می کنند. کودک درک گفتار را از طریق قرار گرفتن در معرض زبان و فرصت هایی برای تمرین "خدمت و بازگشت" (3) الگوهای مکالمه ، حتی بدون دستورالعمل صریح ، توسعه می دهد.

در مقابل ، کودکان به طور طبیعی مهارت خواندن را از طریق قرار گرفتن در معرض متن توسعه نمی دهند. نحوه یادگیری اتصال زبان شفاهی و نوشتاری (4) بستگی به این دارد که چه نوع زبانی (5) آنها یاد می گیرند که بخوانند.

زبانهای الفبایی ، مانند انگلیسی یا فرانسوی ، از حروف برای ایستادن به صداهایی که کلمات گفتاری را تشکیل می دهند ، استفاده می کنند. برای خواندن یک زبان الفبایی ، کودکان باید یاد بگیرند که چگونه حروف نوشته شده صداهای گفتاری را نشان می دهد (6) ، الگوهای صداهای نامه را به عنوان کلمات بشناسید و با کلمات گفتاری مطابقت دهید که معانی آنها را می شناسند. به عنوان مثال این با چینی متفاوت است. از یک زبان گفتاری تونال استفاده می کند و معنی آن را با تفاوت های اندک در استرس یا زمین منتقل می کند. سیستم نوشتن آن تا حدی منطق است - که در آن نمادهای نوشتاری مستقیماً با یک کلمه یا مفهوم مطابقت دارند - و همچنین کلماتی را شامل می شود که نمادهای زوج برای معنی و نمادها برای صدا هستند. شخصی که شخصیت های چینی هانزی را می خواند ، نمی تواند شخصیت های ناآشنا با شخصیت "صدا" را صدا کند (7).

دستورالعمل واجی های سیستماتیک و صریح چیست و چرا مهم است؟

اتصال حروف چاپ شده در صفحه به صداهای نوشتاری بصری نیست (8). در حالی که برخی از کودکان خردسال ممکن است خودشان این ارتباطات را برقرار کنند ، بیشتر آنها چنین نیستند. یک مجموعه از مطالعات از سالهای 1989-90 این پدیده را به خوبی نشان می دهد (9).

در این مطالعات ، که توسط برایان بایرن و روت فیلدینگ-بارسلی انجام شده است ، محققان به کودکان خردسال بین 3 تا 5 سال آموختند تا کلمات کامل را با صدای بلند بخوانند ، مانند "چربی" و "خفاش". این کودکان قبلاً نام نامه آنها را نمی دانستند.

سپس ، محققان آزمایش کردند که آیا کودکان می توانند دانش خود را به خواندن یک کلمه جدید منتقل کنند. آنها کلمه "سرگرم کننده" را به آنها دادند و از آنها پرسیدند که آیا این کلمه "سرگرم کننده" است یا "نان". تعداد بسیار کمی از دانش آموزان می توانند این کار را با موفقیت انجام دهند. آنها نمی توانند کلمه اصلی را به واج ها تجزیه کنند و سپس دانش خود را در مورد آن واج ها به یک کلمه جدید منتقل کنند.

اما اگر برای اولین بار دستورالعمل های صریح به آنها داده شد ، کودکان می توانند در این کار موفق شوند. هنگامی که به کودکان آموخته شد که چگونه تشخیص دهند که حروف خاص صداهای خاصی را نشان می دهند ، و به نحوه تقسیم کلمات برای شناسایی آن نامه ها و صداها آموزش می دهند ، در آزمون انتقال اصلی موفقیت بسیار بیشتری داشتند. تحقیقات علوم اعصاب از آن زمان تأیید شده و به توضیح این یافته ها کمک کرده است. هنگام یادگیری نحوه خواندن کلمات جدید به یک زبان ناآشنا ، شرکت کنندگان موفقیت طولانی مدت بیشتری داشتند اگر برای اولین بار آموزش داده شود که کدام نمادها با کدام یک از صداها مطابقت دارند ، از این که اگر سعی می کردند کلمات را به عنوان کل به خاطر بسپارند. تصویربرداری مغز از این خوانندگان می یابد که این دو استراتژی تدریس به مسیرهای مختلف عصبی در مغز می روند. خوانندگان آموختند که چاپ را به معنی مستقیم وصل کنند ، می توانند کلمات را در ابتدا سریعتر به یاد بیاورند ، اما با دقت کمتری. خوانندگان آموختند که چاپ را به صدا وصل کنند و سپس به معنای خواندن با صدای بلندتر و صحیح تر ، معانی صحیح کلمات را به یاد بیاورند و دانش خود را به کلمات جدید منتقل کنند.

دهه های تحقیق نشان داده است که دستورالعمل صریح واج ها از خوانندگان اولیه بهره می برد ، اما به ویژه کسانی که برای خواندن تلاش می کنند.

این به این دلیل است که نقاط قوت یا کسری کوچک در شروع ترکیب خواندن با گذشت زمان. این همان چیزی است که کیت استانوویچ ، متخصص خواندن در سال 1986 (10) "اثر متیو در خواندن" ، (11) پس از آیه کتاب مقدس که ثروتمندتر می شوند و فقیر می شوند فقیرتر می شوند: "ترکیبی از مهارت های رمزگشایی کمبود ، عدم تمرین، و مواد دشوار منجر به تجربیات ناگفته خواندن زودهنگام می شود که منجر به مشارکت کمتر در فعالیت های مرتبط با خواندن می شود. ""عدم قرار گرفتن در معرض و تمرین از طرف خواننده کمتر ماهر ، توسعه خودکار و سرعت را در سطح تشخیص کلمه به تأخیر می اندازد. فرآیندهای تشخیص کلمه آهسته و با ظرفیت ، نیاز به منابع شناختی دارند که باید به درک آن اختصاص یابد. بنابراین ، خواندن برای معنا مانع می شود. تجربیات خواندن غیرقابل بازیابی چند برابر است. و از تمرین جلوگیری می شود یا صرفاً بدون درگیری شناختی واقعی تحمل می شود. "

برنامه درسی خواندن من شامل دستورالعمل نامه نامه است. آیا من به اندازه کافی آوایی ارائه می دهم؟

همه دستورالعمل های آوایی برابر نیستند.

مؤثرترین برنامه های آوایی برنامه هایی هستند که سیستماتیک هستند. پانل ملی خواندن این موضوع را در سال 2000 (12) نشان داد ، و از آن زمان ، بررسی های تحقیقاتی بیشتر تأیید کرده اند که این نوع آموزش منجر به بیشترین سود در دقت خواندن برای دانشجویان جوان می شود (13).

یک برنامه آوایی سیستماتیک ، پیشرفت سفارش داده شده از مکاتبات نامه نامه را آموزش می دهد. معلمان فقط به اتصالات نامه ای که دانش آموزان از آن دست می زنند ، نمی پردازند. درعوض ، آنها به همه ترکیبات به صورت متد روشنی ، در یک دنباله ، حرکت می کنند و به یک بار دیگر دانش آموزان تسلط خود را نشان می دهند. معلمان صریحاً به دانش آموزان می گویند که صداها با چه الگوهای نامه مطابقت دارند ، نه اینکه از دانش آموزان بخواهند که آن را به تنهایی بفهمند یا حدس بزنند.

در یک سری آزمایشات (14) ، بروس مک کانلیس ، دانشمند علوم اعصاب دانشگاه استنفورد (15) و همکارانش یک زبان نوشتاری جدید را تشکیل دادند و کلمات سه حرفی را به دانشجویان آموزش دادند یا با درخواست آنها روی صداهای نامه یا کلمات کامل تمرکز کردند. بعداً ، دانش آموزان هر دو کلمه ای را که به آنها آموخته شده و کلمات جدیدی را به زبان ساخته شده انجام دادند ، در حالی که یک الکتروانسفالوگرافی فعالیت مغز آنها را تحت نظر داشت. کسانی که روی صداهای حروف متمرکز شده بودند ، فعالیت عصبی بیشتری در سمت چپ مغز داشتند که شامل مناطق بصری و زبانی است و با خواندن ماهرتر همراه است. کسانی که به آنها آموخته شده بود که روی کلمات کامل تمرکز کنند ، فعالیت بیشتری در سمت راست مغز داشتند که از نظر شخصیتی با بزرگسالان و کودکانی که با خواندن می جنگند ، در ارتباط است. علاوه بر این ، کسانی که صداهای نامه را آموخته بودند ، بهتر بودند کلمات ناآشنا را شناسایی کنند.

خوانندگان اولیه از دستورالعمل واجی های سیستماتیک بهره مند می شوند. طبق گفته هیئت ملی خواندن (16) ، در بین دانش آموزان در نمرات K-1 ، دستورالعمل آوایی منجر به بهبود توانایی رمزگشایی و درک مطلب در هیئت مدیره شد. کودکان در معرض خطر ایجاد مشکلات خواندن آینده ، کودکان دارای معلولیت و کودکان از همه پیشینه های اقتصادی و اجتماعی همه از آنها سود می بردند. بررسی های تحقیقاتی بعدی تأیید کرده اند که آموزش واجی های سیستماتیک برای دانش آموزان دارای معلولیت مؤثر است و نشان داده است که همچنین برای زبان آموزان انگلیسی زبان نیز کار می کند (17).

بیشتر مطالعات مربوط به آموزش آوایی ، اثربخشی فوری آن را آزمایش می کند - پس از مداخله ، آیا کودکان خواننده بهتر هستند؟در بین دانش آموزان در نمرات قدیمی ، نتایج کمتر مشخص است. یک متاآنالیز اخیر از تأثیرات طولانی مدت مداخلات خواندن (18) به آوایی و آموزش آگاهی از واجی نگاه می کرد ، بیشتر در مطالعات با کودکان در کلاس های K-1. هر دو مداخله واج و آگاهی واجی ، درک مطلب خواندن را در یک پس آزمون فوری بهبود بخشید. اما در حالی که مزایای مداخلات آگاهی واجی در یک آزمایش پیگیری ادامه داشت ، مزایای مداخلات آوایی با گذشت زمان بسیار بیشتر محو شد. میانگین طول تمام مداخلات موجود در مطالعه حدود 40 ساعت بود و ارزیابی های پیگیری حدود یک سال پس از اتمام مداخلات ، به طور متوسط انجام شد.

برخی از دانش آموزان من برای یادگیری خواندن نیازی به دستورالعمل آوایی ندارند. چرا می گویید که همه بچه ها سود می برند؟

بسته به تخمین (19)، بین 1 تا 7 درصد از کودکان می‌دانند که چگونه کلمات را خودشان رمزگشایی کنند، بدون دستورالعمل صریح. آنها ممکن است الگوهای موجود در کتاب‌هایی را که برایشان خوانده می‌شود یا در محیطشان چاپ می‌کنند، ببینند و سپس این الگوها را اعمال کنند. اینها شامل کودکان مبتلا به یک نوع نوروتیپی از "هیپرلکسی" (20) می شود - وضعیتی که در آن کودکان ممکن است رمزگشایی را از 3 سالگی شروع کنند - اما این بیشتر با کودکانی مرتبط است که دارای اختلالات طیف اوتیسم هستند و اغلب مشکلات جداگانه ای در درک مطلب دارند..

ممکن است به نظر برسد که این کودکان کلمات را به عنوان واحد کامل می خوانند، یا از راهبردهای حدس زدن استفاده می کنند تا بفهمند چه چیزی در ادامه داستان آمده است. اما آنها به تمام حروف جداگانه کلمات توجه می کنند - آنها این کار را خیلی سریع انجام می دهند (21).

یک برنامه آوازی سیستماتیک همچنان می تواند برای این دانش آموزان مفید باشد، زیرا ممکن است در دانش خود از الگوهای املایی یا کلماتی که هنوز با آنها برخورد نکرده اند، شکاف هایی داشته باشند. البته، آموزش های آوازی - مانند همه آموزش ها - می تواند و باید برای پاسخگویی به نیازهای تک تک دانش آموزان در جایی که هستند، متمایز شود. اگر دانش آموزی بتواند بر یک صدا تسلط داشته باشد، نیازی به ادامه تمرین آن صدا نیست - او باید به صدای بعدی برود.

پاسخ دیگری برای این سوال وجود دارد: دانش‌آموزان ممکن است به نظر برسند که در حال رمزگشایی هستند در حالی که واقعاً اینطور نیستند. به عنوان مثال، کودکی ممکن است تصویری از سقوط سیب از درخت را ببیند و به درستی حدس بزند که جمله زیر تصویر سقوط سیب از درخت را توصیف می کند. این خواندن نیست و اطلاعات مفیدی در مورد نحوه برخورد دانش‌آموز با کتاب بدون عکس به معلم نمی‌دهد.

آیا راهبردهای نشانه گذاری می تواند به دانش آموزان در خواندن کمک کند؟

بسیاری از کلاس‌های مطالعه اولیه به دانش‌آموزان راهبردهایی را آموزش می‌دهند تا با حدس زدن یک کلمه را با کمک نشانه‌های زمینه شناسایی کنند. کن و یتا گودمن از دانشگاه آریزونا (22) یک "سیستم سه نشانه" را بر اساس تجزیه و تحلیل خطاهای رایج (یا "اشتباه ها") در هنگام خواندن با صدای بلند ایجاد کردند. کن گودمن به طور معروف توسعه خواندن را "بازی حدس روانی زبانی" نامید (23) و سیستم های نشانه گیری به دانش آموزان می آموزند که یک کلمه جدید را بر اساس:

  • معنا/معناشناسی، یا دانش و زمینه زمینه، مانند واژگانی که دانش آموز قبلاً آموخته است.
  • ساختار/ نحو، یا نحوه قرار گرفتن کلمه در قواعد دستور زبان رایج، مانند اینکه آیا موقعیت کلمه در جمله نشان می‌دهد که اسم، فعل یا صفت است یا خیر. و
  • بصری/گرافوفونیک، یا اینکه یک کلمه چگونه به نظر می‌رسد، مانند نحوه استفاده از حروف بزرگ و کوچک (مثلاً یک اسم خاص را پیشنهاد می‌کند) یا الگوهای املایی رایج.

سیستم‌های نشانه‌گیری یک استراتژی رایج در برنامه‌های کل زبان هستند و همچنین در بسیاری از برنامه‌های «سواد متوازن» که شامل آموزش‌های آوایی هستند، استفاده می‌شوند. سیستم های نشانه گذاری با تجزیه و تحلیل خطاها (24) به جای شیوه های خوانندگان ماهر طراحی شده اند و در آزمایش های کنترل شده مزایایی را نشان نداده اند (25).

علاوه بر این، مطالعات شناختی و علوم اعصاب نشان داده اند که حدس زدن روشی بسیار کم کارآمد برای شناسایی یک کلمه جدید، و نشانه ای از خوانندگان شروع کننده یا درگیر است، نه خوانندگان ماهر. خوانندگان ماهر در عوض کلمات جدیدی را برای رمزگشایی صدا می کنند.

برنامه‌های سوادآموزی متوازن اغلب شامل هر دو صدا و صدا می‌شوند، اما مطالعات نشان می‌دهد که آموزش نشانه‌گیری می‌تواند رشد مهارت‌های آوایی را برای کودکان دشوارتر کند، زیرا توجه آنها را از صداهای حروف دور می‌کند.

من می دانم که قرار است آموزش آوازی صریح و منظم باشد. اما فراتر از این، چگونه باید آن را آموزش دهم؟آیا تحقیق در مورد محتوایی که باید پوشش دهم و چگونه باید ترتیب داده شود چیزی می گوید؟

یک مسیر کلی وجود دارد که اکثر کودکان با تبدیل شدن به رمزگشاهای ماهر آن را دنبال می کنند. تحقیقات می تواند به ما بگوید که کودکان معمولاً چگونه در این مسیر پیشرفت می کنند و کدام مهارت ها به طور خاص عملکرد بهتر خواندن را پیش بینی می کنند.

قبل از شروع مهدکودک، کودکان معمولاً برخی از آگاهی های واج شناختی اولیه را ایجاد می کنند - درک صداهایی که زبان گفتاری را تشکیل می دهند. آنها می توانند قافیه کنند، کلمات چند هجایی را بشکنند، و همخوانی را تشخیص دهند(26).

گام بعدی در این فرآیند درک این نکته است که گرافم ها - ترکیبی از یک یا چند حرف - واج ها، کوچکترین واحدهای زبان گفتاری را نشان می دهند. اگر دانش‌آموزان از قبل مهارت‌های واج‌شناختی اولیه مانند قافیه و هم‌خوانی، همراه با دانش نام حروف الفبا را داشته باشند، یادگیری این تناظرهای حروف-صدا (27) آسان‌تر است.

و در حالی که واژگان برای درک مطلب مهم است، تحقیقات همچنین نشان داده است که این واژگان جزء توانایی رمزگشایی است. یک مطالعه نشان داد که وقتی کودکان معنی یک کلمه را می‌دانند، می‌توانند سریع‌تر یاد بگیرند که چگونه آن را به طور خودکار تشخیص دهند (28)، زیرا حروف بصری، صداهای متناظر و معنی همه با هم نقشه می‌روند وقتی خواننده یک کلمه را تشخیص می‌دهد.

مهارت های اولیه دیگری نیز وجود دارد که به توانایی خواندن و نوشتن بعدی نیز مربوط می شود (29) ، صرف نظر از ضریب هوشی یا وضعیت اقتصادی و اجتماعی. از جمله این موارد ، نوشتن نامه ها ، به یاد آوردن اطلاعات گفتاری برای مدت کوتاهی ، نامگذاری سریع توالی حروف تصادفی ، اعداد یا تصاویر و سایر مهارت های واجی - مانند توانایی تقسیم کلمات به واج ها.

برای رمزگشایی کلمات ، دانش آموزان باید آموزش داده شوند تا واج هایی را که گرافم ها در صفحه نشان می دهند ، با هم مخلوط کنند. به عنوان مثال ، یک خواننده جوان باید یاد بگیرد که /r /، /o /، /d /سه صدایی است که در کنار هم کلمه "میله" را تشکیل می دهند ، بلکه کلمه "سنگ" نیز حاوی سه صدا است ، /r /، /o /، /k /این فرایندی است که به سرعت در خود ساخته می شود. اگرچه حدود 15000 هجا به زبان انگلیسی وجود دارد (30) ، پس از آموختن کودک 44 ترکیب رایج صدا و نامه (31) ، آنها هنگام خواندن شروع به صدا کردن کلمات می کنند. اینها شامل هر دو صدای اصلی و صداهای مصوت ، بلکه ترکیبات مشترکی مانند "TH" ، "SH" و "-ing" است. دو روش اصلی برای نشان دادن کودکان وجود دارد که کلمات از مکاتبات نامه صدا تشکیل شده اند. در یک روش ، دانش آموزان ابتدا صداهای حروف را یاد می گیرند و سپس این واج ها را با هم مخلوط می کنند تا کلمات را صدا کنند. این آوایی مصنوعی است - آنها واج ها را به کلمات کامل بیشتر می کنند. روش دیگر ، آوایی های تحلیلی ، یک رویکرد معکوس را اتخاذ می کند: دانش آموزان واج ها را درون کلمات شناسایی می کنند یا تجزیه و تحلیل می کنند و سپس از آن دانش برای خواندن کلمات دیگر استفاده می کنند.

کلمه "خفاش" را بگیرید. در آوایی مصنوعی ، دانش آموزان ابتدا صدا / b / صدا را یاد می گیرند ، سپس / a / sound ، سپس / t / sound را می آمیزند و آنها را با هم مخلوط می کنند تا "خفاش" را صدا کنند. در آوایی های تحلیلی ، دانش آموزان کلمه "خفاش" را در کنار کلماتی مانند "گربه" ، "مات" و "کلاه" می آموزند و آموزش داده می شود که همه این کلمات در الگوی صوتی "در" خاتمه می یابد.

بنابراین آوایی مصنوعی و آوایی های تحلیلی وجود دارد - یک راه بهتر از دیگری است؟

چند مطالعه نشان داده اند که واج های مصنوعی مؤثرتر از واج های تحلیلی هستند. مهمتر از همه ، یک مطالعه طولی هفت ساله از اسکاتلند نشان داد که آوایی مصنوعی که در کلاس 1 تدریس می شود ، در خواندن و هجی کردن از واج های تحلیلی به دانش آموزان مزیت می دهد (32). با این حال ، هنگامی که به عنوان یک کل مورد بررسی قرار می گیرد ، بدنه بزرگتر تحقیقات خواندن یک برنده قطعی نیست. دو بررسی تحقیقاتی برجسته (33) تفاوت معنی داری در اثربخشی این دو روش پیدا نکرده اند. تحقیقات جدید دیگر هنوز هم بی نتیجه است (34).

آیا این استراتژی ها در مورد کلماتی که از الگوهای سنتی صدای پخش صدا پیروی نمی کنند ، اعمال می شود؟در مورد کلماتی مانند "یک" و "دوست" - می توانند این کلمات هنوز با آوایی آموزش داده شوند؟

بله ، اما تنها نیست. قوانین املایی و معنایی با آموزش صداهای نامه دست به دست هم می دهند. کلماتی مانند "آهک" و "Dime" ، املا و تلفظ مشابهی دارند. اما برخی از کلمات با املای مشابه ، تلفظ های مختلفی دارند ، مانند "پینت" و "نعنا". و برخی دیگر هجی های مختلف و تلفظ های مشابه دارند ، مانند "جاز" و "دارای". مطالعات تصویربرداری از مغز (35) نشان می دهد که وقتی خوانندگان جفت های کلمه ای را مشاهده می کنند که متناقض هستند ، فعالیت بیشتری را در زمینه های مغز مرتبط با پردازش هر دو هجی بصری و کلمات گفتاری نشان می دهند. این نشان می دهد که خوانندگان جوان هنگام دیدن هر کلمه نوشتاری ، از سیستم های درک هر دو شکل و صداهای چاپی استفاده می کنند. هنگامی که این دو سیستم با هم درگیری می کنند ، خواننده ممکن است قوانین دیگری را فراخوانی کند ، از جمله درک این که کلمات در پایان خط شعر قافیه (مانند "دارای" و "جاز") احتمالاً قافیه قافیه حتی اگر املای آنها آن را پیشنهاد نمی کند.

برخی تحقیقات نشان داده اند که آموزش کلمات نامنظم مشترک ، مانند "یک" و "دوست" ، به عنوان کلمات بینایی می تواند مؤثر باشد (36). با این وجود ، در این مطالعات ، به کودکان نیز به همراه کلمات بینایی واج گرفته می شد - و این مهم است. درک آوایی به دانشجویان این امر را می دهد تا این کلمات نامنظم را بخوانند."دوست" را بگیرید. در حالی که "IE" همان صدایی را که معمولاً انجام می دهد تولید نمی کند ، سایر حروف موجود در کلمه انجام می شود. تحقیقات نشان داده است (37) كه كودكان از "FR" و "ND" به عنوان یك چارچوب استفاده می كنند وقتی به یاد می آورند كه چگونه کلمه نامنظم "دوست" را بخوانند.

چه زمانی کودکان باید یاد بگیرند که چگونه کلمات را صدا کنند؟آیا "خیلی زود" وجود دارد؟

حتی کودکان بسیار خردسال می توانند از آموزش طراحی شده برای توسعه آگاهی واجی بهره مند شوند. گزارش ملی پانل سوادآموزی اولیه (2009) (38) ، متاآنالیز مطالعات سوادآموزی اولیه ، دریافت که آموزش پیش دبستانی ها و مهد کودک ها چگونه می توانند صداها را در کلمات متمایز کنند ، چه به صورت شفاهی و چه در رابطه با چاپ ، توانایی خواندن و نوشتن آنها را بهبود بخشندبشرکودکان در این مطالعات به طور کلی بین سنین 3 تا 5 سال بودند.

مطالعات نشان می دهد که پیشرفت در آوایی کمتر از سن کودک در ارتباط است تا اندازه و پیچیدگی واژگان گفتاری وی و فرصت های وی برای تمرین و اعمال قوانین جدید واج. برخی از شواهد (39) وجود دارد که نشان می دهد کتابهای "قابل رمزگشایی" (40) ، که برای کمک به دانش آموزان در تمرین ترکیب های خاص نامه ، طراحی شده اند ، می توانند از اولین خوانندگان بهره مند شوند. اما مخلوط است و دانش آموزان خیلی سریع پیشرفت می کنند تا از متونی که کلمات پیچیده تر و نامنظم تری را ارائه می دهند - و اغلب متونی که دانش آموزان جالب تر می دانند ، سود بیشتری کسب کنند.

معلمان چقدر باید برای تدریس در مورد نامه ها و صداها در کلاس صرف کنند؟

هنوز "بهترین" قطعی وقت برای صرف آموزش آوایی وجود ندارد. در چندین متاآنالیز ، محققان ارتباط مستقیمی بین طول برنامه و اثربخشی پیدا نکرده اند (41).

گزارش پانل ملی خواندن نشان داد که برنامه هایی با تمرکز بر آگاهی واجی ، توانایی شنیدن ، شناسایی و دستکاری کوچکترین واحدهای صداهای گفتاری ، که کمتر از 20 ساعت به طول انجامید ، بیشترین تأثیر را در مهارت های خواندن داشتند. در طول مطالعاتی که محققان به آن نگاه کردند ، جلسات فردی به طور متوسط 25 دقیقه به طول انجامید.

اما نویسندگان NRP سریع می گویند که این الگوهای توصیفی هستند ، نه تجویز. مطالعاتی که آنها به آنها نگاه می کردند ، به طور خاص اثربخشی طول های مختلف را آزمایش نمی کردند ، و ممکن است زمان آن زمان باشد که زمان آن در این برنامه های کوتاه تر عملکرد بهتری نداشته باشد.

سرانجام ، یک خواننده ماهر نیازی به صدا کردن هر کلمه ای که می خواند نیست. او این کلمه را می بیند و بلافاصله آن را می شناسد. از طریق خواندن دوباره کلمه با گذشت زمان ، مغز او این دنباله خاص را به این کلمه پیوند داده است ، از طریق فرایندی به نام نقشه برداری ارتوگرافی (42).

اما تحقیقات علوم اعصاب نشان داده است که حتی اگر احساس کند که این کلمه را به عنوان یک کل می شناسد ، او هنوز هم برای یک دوره فوق العاده کوتاه به دنباله حروف فردی در کلمه شرکت می کند. اینگونه است که خوانندگان ماهر می توانند تفاوت بین کلمات "لهجه" و "صعود" را بیان کنند.

چه چیز دیگری-مانند واج ها-بخشی از یک برنامه خواندن اولیه مبتنی بر تحقیق است؟

آوایی برای یک برنامه خواندن مبتنی بر تحقیق ضروری است. اگر دانش آموزان نتوانند کلمات را رمزگشایی کنند ، نمی توانند هیچ معنایی از آنها بدست آورند. اما درک کد الفبایی به طور خودکار دانش آموزان را به خوانندگان خوب تبدیل نمی کند. پنج مؤلفه اساسی خواندن (43) وجود دارد: آگاهی واجی ، واج ، تسلط ، واژگان و درک مطلب.

پانل ملی خواندن به هر پنج این مؤلفه پرداخت. محققان دریافتند که دانش آموزان با صدای بلند با راهنمایی و بازخورد ، تسلط خواندن را بهبود می بخشند. دستورالعمل واژگان ، صریح و ضمنی ، منجر به درک بهتر خواندن شد - و وقتی دانش آموزان فرصت های متعددی برای دیدن و استفاده از کلمات جدید در متن داشتند ، مؤثرتر بود. آنها همچنین دریافتند که آموزش استراتژی های درک مطلب نیز می تواند منجر به دستیابی به دستاورد خواندن شود ، اگرچه بیشتر این مطالعات با دانش آموزان مسن تر از کلاس 2 انجام شده است.

برای دانش آموزان جوان تر ، مهارت های زبانی شفاهی ؛درک نحو ، دستور زبان ، واژگان و اصطلاحات ؛و داشتن دانش پس زمینه عمومی و خاص نیز برای درک مطلب ضروری است.

این یکی از مکان های دیدگاه ساده خواندن است (44) ، چارچوبی برای درک خواندن اولین بار توسط محققان فیلیپ بی گف و ویلیام ای. تونر در سال 1986 (45). از نظر ساده ، درک مطلب ، محصول رمزگشایی توانایی و درک زبان است. اگر دانش آموز نتواند رمزگشایی کند ، مهم نیست که دانش و واژگان پس زمینه (46) چقدر می فهمد - او نمی تواند درک کند که چه چیزی در صفحه است. اما برعکس نیز صادق است: اگر دانش آموز بتواند رمزگشایی کند اما درک عمیقی از زبان شفاهی نداشته باشد ، او قادر به درک کلماتی نیست که می تواند با صدای بلند بگوید. از آنجا که Gough و Tunmer برای اولین بار این چارچوب را پیشنهاد کردند ، بسیاری از مطالعات ساختار اساسی آن را تأیید کرده اند - درک و رمزگشایی فرآیندهای جداگانه است (47). یک متاآنالیز مطالعات مداخله خواندن نشان می دهد که مداخلات متمرکز واج ها از طریق درجه 1 مؤثر بودند. در نمرات قدیمی - وقتی بیشتر دانش آموزان واج ها را به دست می آورند - قیمت هایی که درک مطلب را هدف قرار داده اند یا ترکیبی از مهارت های خواندن ، جلوه های بیشتری را نشان می دهد (48) بر مهارت های خواندن دانش آموزان.

برای دانش آموزان جوان ، مداخلات زودهنگام به زبان شفاهی می تواند حتی قبل از شروع مدرسه رسمی ، آنها را برای موفقیت در موفقیت به آنها کمک کند.

پانل ملی سوادآموزی اولیه دریافت که هر دو کتاب خواندن به کودکان خردسال و مشارکت در فعالیت هایی با هدف بهبود توسعه زبان آنها ، مهارت های زبان شفاهی آنها را بهبود می بخشد (49).

اگر کودکان یاد نمی گیرند که به طور طبیعی از قرار گرفتن در معرض خواندن بخوانند ، چرا والدین و معلمان تشویق می شوند برای نوزادان و کودکان پیش دبستانی بخوانند؟

میزان زمانی که بزرگسالان با کودکان پیش دبستانی و کودکان خردسال می خوانند (50) مهارت خواندن آنها را در دبستان پیش بینی می کند. یکی از مهمترین پیش بینی کننده ها در مورد اینکه کودک چگونه یاد می گیرد که بخواند ، اندازه و کیفیت زبان گفتاری و واژگان او است و کودکان به احتمال زیاد در معرض کلمات جدید و معانی آنها قرار می گیرند یا قوانین گرامر را از خواندن با صدای بلند انتخاب می کنندبزرگسالان

در یک سری مطالعات در اواخر دهه 1990 از افراد 5 ساله که هنوز یاد نگرفته اند ، ویکتوریا پورسل گیتس (51) دریافت که پس از کنترل سطح درآمد و تحصیلات والدین کودکان ، کودکانی که خوانده شده بودندبه طور منظم در دو سال گذشته از زبان "ادبی" بیشتری ، عبارات طولانی تر و ساختارهای جمله پیچیده تر استفاده می کرد. علاوه بر این ، خواندن بزرگسالان با کودک به احتمال زیاد در مورد معانی کلمات و مفاهیمی که کودک از قبل نمی داند توضیح یا گسترش می دهد ، و به دانش پیشینه خود می افزاید.

خواندن با بزرگسالان قابل اعتماد همچنین به کودکان کمک می کند تا عشق به خواندن را توسعه دهند. Maryanne Wolf (52) خاطرنشان می کند: "ارتباط بین شنیدن زبان نوشتاری و احساس دوست داشتن بهترین پایه و اساس برای این فرآیند طولانی [از سواد نوظهور] است ، و هیچ دانشمند شناختی یا محقق آموزشی نمی تواند یک مورد بهتر را طراحی کند."

در مورد خواندن مستقل انتخاب چیست؟

در یک دوره خواندن انتخاب - همچنین به عنوان خواندن ساکت پایدار شناخته می شود یا همه چیز را رها می کند و می خواند - دانش آموخته ها باید یک کتاب را انتخاب کنند تا به طور مستقل در کلاس بخواند. فرض این فعالیت این است که کودکان برای پیشرفت مهارت های خواندن به تنهایی به زمان نیاز دارند.

تحقیقات همبستگی زیادی وجود دارد که نشان می دهد کودکانی که بیشتر می خوانند خوانندگان بهتری هستند (53). اما بسیاری از این مطالعات تعیین نمی کنند که دانش آموزان در واقع خواندن را انجام می دهند. در حالی که آنها ممکن است یک بازه زمانی 15 دقیقه ای از خواندن ساکت پایدار را مشخص کنند ، به عنوان مثال - مطالعات گزارش نمی دهند که آیا بچه ها این بار را صرف خواندن می کنند. این امر دشوار است که بدانید در واقع خواندن انتخاب مؤثر چقدر است.

مهمتر از آن، این مطالعات شواهد تجربی ارائه نمی‌دهند - مشخص نیست که آیا خواندن بیشتر باعث می‌شود دانش‌آموزان خوانندگان بهتری داشته باشند یا خوانندگان بهتر احتمالاً بیشتر مطالعه می‌کنند. پانل ملی خواندن دریافت که شواهدی وجود ندارد که خواندن انتخابی باعث بهبود تسلط دانش آموزان شود.

آیا فرقی می کند که کودکان خواندن را با استفاده از کتاب های چاپی یا دیجیتالی یاد بگیرند؟

در دهه گذشته یا بیشتر، دسترسی به متن مبتنی بر اینترنت به گسترش خود ادامه داده است و مدارس به طور فزاینده ای از کتاب های مبتنی بر دیجیتال استفاده می کنند (54)، به ویژه برای حمایت از دانش آموزانی که دسترسی آسان به کتاب های کاغذی در خانه ندارند. با این حال، برخی شواهد نوظهور نشان می‌دهد که کودکان یاد می‌گیرند که به روش‌های چاپی در مقایسه با دیجیتالی متفاوت بخوانند (55)، به روش‌هایی که می‌تواند درک بعدی آنها را مختل کند.

محققانی که حرکات چشم را مطالعه می‌کنند متوجه می‌شوند کسانی که متن دیجیتالی را می‌خوانند به احتمال زیاد کوتاه می‌آیند یا به صورت غیرخطی می‌خوانند، به دنبال کلمات کلیدی برای بیان اصل هستند، تا آخر می‌پرند تا نتیجه‌گیری یا نکاتی را بیابند، و فقط گاهی اوقات برای یافتن زمینه در بقیه موارد به عقب برمی‌گردند. از متندر یک سری مطالعات جداگانه از سال 2015 (56)، محققان به رهبری آن منگن دریافتند که دانش‌آموزانی که داستان‌های کوتاه و به‌ویژه متون طولانی‌تر را در قالب چاپی می‌خوانند، نسبت به کسانی که متن مشابهی را می‌خوانند، بهتر می‌توانند طرح و توالی رویدادها را به خاطر بسپارند. روی یک صفحه نمایش

هنوز مشخص نیست که این تغییرات چقدر جهانی هستند، اما معلمان ممکن است بخواهند مراقب باشند که دانش‌آموزانشان چگونه به صورت الکترونیکی می‌خوانند، مهارت‌های خواندن و درک عمیق‌تر را توسعه می‌دهند.

استراتژی برای تحلیل فاندمنتال...
ما را در سایت استراتژی برای تحلیل فاندمنتال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سعید شیخ‌زاده بازدید : 53 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1402 ساعت: 1:15