بیان صورت ، احساسات و زبانهای امضاء

ساخت وبلاگ

از بیان صورت توسط انسان برای انتقال انواع مختلف معنی در زمینه های مختلف استفاده می شود. طیف وسیعی از معانی شامل مفاهیم اساسی احتمالاً ذاتی اجتماعی و عاطفی مانند "تعجب" برای مفاهیم خاص پیچیده و فرهنگ مانند "بی دقتی" است. طیف وسیعی از زمینه هایی که در آن انسان از بیان صورت استفاده می کند ، پاسخ هایی به وقایع موجود در محیط زیست به سازه های زبانی خاص در زبان های امضا می کند. در این مینی بررسی ، ما یافته ها را در مورد استفاده و دستیابی به بیان صورت توسط امضا کنندگان خلاصه می کنیم و یک حساب یکپارچه از طیف وسیعی از چهره های صورت که با مراجعه به سه بعد که در آن صورت متفاوت است ، ارائه می دهیم: معنایی ، ترکیبی و نمادین.

معرفی

انسانها بیان صورت را به عنوان معنی انتقال می دانند ، اما آنها از کجا آمده اند و دقیقاً منظور آنها چیست؟بر اساس مشاهدات بیان صورت که معمولاً با احساسات همراه با احساسات همراه بود ، فرض کرد که آنها باید در تاریخ تکاملی هدف ویژه ای داشته باشند. به عنوان مثال ، بلند کردن ابروها ممکن است به اجداد ما کمک کند تا با گسترش میدان بصری به حوادث غیر منتظره محیطی پاسخ دهند و بنابراین آنها را قادر می سازد تا اطلاعات بیشتری کسب کنند. حتی اگر ممکن است عملکرد ابزاری آنها از بین رفته باشد ، بیان صورت به عنوان بخشی از موقوفات بیولوژیکی ما در انسان باقی می ماند و بنابراین ما هنوز ابروهای خود را بلند می کنیم وقتی اتفاق غافلگیرانه ای در محیط رخ می دهد که آیا دیدن بیشتر از هر ارزش برخوردار است یا خیر. پس از این سنت ، اكمن (1979 ، 1992) ادعا كرد كه مجموعه ای از بیان صورت وجود دارد كه ذاتی است ، و این بدان معناست كه شخصی كه آن چهره را ایجاد می كند احساس می كند. یعنی افزایش ابرو به معنای "من احساس تعجب می کنم". وی همچنین ادعا كرد كه چهره های چهره ای به دست آمده از نظر فرهنگی برای تعدیل عبارات عاطفی ذاتی ، به اصطلاح نمایش های نمایشگر و همچنین سایر مواردی كه برای برقراری ارتباط استفاده می شوند ، وجود دارد. نمونه هایی از نوع دوم عبارتند از:(الف) فلاش ابرو به معنای "سلام" ، (ب) حرکات ابرو در حین گفتار که بر برخی کلمات تأکید می کند ، استفاده می شود. براساس این دیدگاه ، برخی از چهره های صورت "خوانده شده" از حالات عاطفی درونی هستند و این واقعیت که آنها برای ناظر معنایی دارند حادثه ای است ، در حالی که برخی دیگر به طور خاص برای برقراری ارتباط استفاده می شوند و از این رو به نوعی عمداً معنی دار هستند.

با این حال، Fridlund (1997) ادعا کرد که هیچ "خواندنی" از حالات عاطفی درونی وجود ندارد. بلکه آنچه معمولاً به عنوان عبارات عاطفی در نظر گرفته می شود برای برقراری ارتباط با مقاصد تکامل یافته است. به این معنی که ابروهای بالا رفته به معنای «متعجب هستم» نیست، بلکه ممکن است به معنای «چیزی اتفاق افتاده باشد». من می روم تا بفهمم چه چیزی.»از این دیدگاه، تمام حالات چهره برای اهداف ارتباطی تکامل یافته اند.

30 سال گذشته تحقیقات زبانی در مورد زبان های اشاره نشان داده است که حالات صورت وجود دارد که همراه با علائم دستی استفاده می شود و به عنوان ویژگی های واجی، تکواژها، و نشانگرهای نحوی/عروضی عمل می کند، به عنوان مثال جملات شرطی علامت گذاری بالا بردن ابرو (Liddell, 1980; داچکوفسکی و سندلر، 2009). این حالات چهره به وضوح ماهیت ارتباطی دارند و در ترکیب با سایر حرکات معنی دار (حرکات دست) استفاده می شوند.

در مجموع، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد حالات چهره به معنای چیزهایی است که از پیام‌های احتمالاً جهانی، یعنی «متعجب هستم»/ «چیزی شده است!»فرهنگ سازی معانی خاص آموخته شده؛به عنوان مثال، «سلام»، برای فرهنگ سازی معانی خاصی که می توانند در ساختارهای ترکیبی بزرگتر با عناصر معنادار دیگر، به عنوان مثال، نشانگر بند شرطی در زبان اشاره شرکت کنند.

چگونه می توان طیف معانی و استفاده از حالات چهره را محاسبه کرد؟به دنبال Wierzbicka (1999)، ما استدلال می‌کنیم که حالات چهره واحدهای نشانه‌شناختی (جفت‌های شکل-معنی) هستند که می‌توانند با همان روش‌شناسی معنایی مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل کلمات مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند (برای توضیح روش‌شناسی او، Wierzbicka، 1996 را ببینید). دو فرض کاری دیگر که ما از Wierzbicka (1999، ص 185) اتخاذ کردیم عبارتند از: (الف) برخی از پیکربندی‌های صورت دارای معانی مستقل از بافت قابل شناسایی هستند. ب) برخی از حالات چهره معنایی جهانی دارند که بدون ارجاع به فرهنگ قابل تفسیر است. فرض (الف) نیز توسط داچکوفسکی و سندلر (2009) ساخته شده است، اگرچه تا آنجا که ما می دانیم، آنها این ادعا را به حالات صورت که به عنوان واحدهای عروضی استفاده می شوند محدود می کنند. فرض (ب) توسط اکمن به اشتراک گذاشته شده است. توجه داشته باشید که به طور کلی می توان یک استدلال قوی ارائه کرد که برخی از حالات صورت ذاتی هستند زیرا آنها نیز توسط افراد نابینای مادرزادی تولید می شوند (ماتسوموتو و ویلینگهام، 2009)، اما تعیین معنای آنها موضوع بحث و جدل بیشتری است.

برای نشان دادن بحث و جدال ، ما به طور خلاصه در مورد معنای افزایش ابرو بحث خواهیم کرد ، زیرا از این بیان صورت به عنوان نمونه در طول این مقاله استفاده می کنیم. اکمان (1992) پیشنهاد می کند که به معنای "من تعجب کرده ام" ، اما ما پیشنهاد Wierzbicka (1999 ، ص 205) را اتخاذ می کنیم که این بدان معنی است که "من می خواهم بیشتر بدانم (در مورد این)."ما به دلایل زیر تفسیر Wierzbicka را اتخاذ می کنیم: Wierzbicka خاطرنشان می کند که اصطلاح "تعجب" جهانی نیست ، بخشی از زبان و فرهنگ آنگلو است. او در عوض پیشنهاد می کند که معانی بیان صورت را می توان با استفاده از اصطلاحاتی از زبانهای طبیعی معنایی (Wierzbicka ، 1996) بیان کرد که برای آن شواهدی از جهانی بودن دارد. علاوه بر این ، به نظر ما می رسد که بخشی از معنای تعجب آور این است که "در واقع" می خواهیم درباره این [واقعه غیر منتظره که تازه اتفاق افتاده است] بیشتر بدانید "، بنابراین این دو تفسیر کاملاً ناسازگار نیستند. با این حال ، ما تعریف Wierzbicka را با قدرت پوشش استفاده از ابرو افزایش در رابطه با احساسات و در زبان های امضاء عمومی می دانیم ، بنابراین این موردی است که ما اتخاذ می کنیم ، تصدیق می کنیم که در حال حاضر هیچ اجماعی در مورد این موضوع وجود ندارد.

با توجه به بیان صورت به طور کلی ، ما پیشنهاد می کنیم که تفاوت ها و شباهت های آنها از نظر سه بعد قابل توضیح باشد: معنایی ، نماد و ترکیبی. این ابعاد از اولین فرض کار ما حاصل می شود. اینکه برخی از بیان صورت واحدهای نشانه شناختی (جفت های فرم به معنی) هستند. ابعاد معنایی به بخشی از معنی واحد نشانه شناسی ، ابعاد نمادین به ماهیت رابطه بین فرم و معنی و ترکیب بودن به روشی که واحد نشانه شناسی می تواند با سایر واحدهای نشانه شناسی ترکیب شود ، اشاره دارد. ابعاد معنایی معانی معانی جهانی است که برای فرهنگ های خاص فرهنگ جهانی است. ابعاد نمادین درجات مختلفی را شامل می شود که در آن بیان صورت شبیه معنای آنها است. ابعاد ترکیب ، درجه هایی را که در آن بیان صورت به راحتی با سایر واحدهای نشانه شناسی ترکیب می شود تا ساختارهای پیچیده ای را تشکیل دهد. گزاره مشابهی به این موضوع ارائه شده است تا دامنه حرکات دست استفاده شده توسط انسان را به حساب آورد و حرکات گفتاری شنوایی افراد را برای امضای افراد ناشنوا پوشش می دهد (مک نیل ، 1992). در این مینی بررسی ، ما شواهدی را از دستیابی به چهره توسط امضا کنندگان برای حمایت از دیدگاه خود خلاصه می کنیم. ما ابتدا مختصراً از نقش چهره در ساختار زبان علامت ارائه می دهیم. سپس ابعاد پیشنهادی و یافته های مربوط به دستیابی به چهره توسط امضا کنندگان ناشنوا را که از آنها پشتیبانی می کنند ، توصیف می کنیم ، پس از آن به نتیجه می رسیم. توجه داشته باشید که به بهترین دانش ما در حال حاضر فقط داده های دستیابی به غیرقانونی برای زبان نشانه آمریکایی (ASL) وجود دارد و بنابراین نمونه های زیر همه به ASL اشاره دارد.

زبانها و نقش صورت را امضا کنید

زبانهای امضاء سیستم های زبانی طبیعی که در یک جامعه ناشنوا بوجود می آیند و مانند زبانهای گفتاری ، دارای سطوح ساختار واجی ، واژگانی و نحوی هستند (به عنوان مثال ، لیدل ، 2003 ؛ سندلر و لیلو-مارتین ، 2006). داده های شناختی و عصبی شناختی شواهدی را ارائه می دهند که زبانهای امضا شده و گفتاری به روشی مشابه پردازش می شوند. به عنوان مثال ، آنها اثرات دسترسی واژگانی مشابه را نشان می دهند (باوس و همکاران ، 2008 ؛ کارریراس و همکاران ، 2008) و آنها توسط مناطق مشابه مغز پشتیبانی می شوند (کمپبل و همکاران ، 2008).

حرکات صورت و سر در زبان های اشاره در تمام سطوح ساختار زبانی استفاده می شود. در سطح واج شناختی، برخی از نشانه ها دارای یک جزء اجباری صورت در شکل استنادی خود هستند (لیدل، 1980؛ وول، 2001). تکواژهای صورت در ASL مانند قید "th" به معنای "بی دقت" وجود دارد (مک اینتایر و ریلی، 1988؛ کرازبورن و همکاران، 2008). کنش های صورت بندهای نسبی، سؤالات محتوایی و شرطی ها، از جمله موارد دیگر را مشخص می کنند، اگرچه برخی اختلاف نظر وجود دارد که آیا این نشانه ها باید به عنوان نحوی یا عروضی در نظر گرفته شوند (ر. ک. Liddell، 1980؛ Baker-Shenk، 1983؛ Aarons et al.، 1992؛ Nespor. و سندلر، 1999؛ سندلر، 1999؛ ویلبر و پاچکه، 1999؛ نیدل و همکاران، 2000؛ داچکوفسکی و سندلر، 2009؛ ویلبر، 2009). امضاکنندگان نیز از صورت برای اشاره استفاده می کنند (سندلر، 2009). در زیر توضیح می دهیم که چگونه می توان این کاربردهای صورت را در سه بعد توصیف کرد. معنایی، ترکیبی، و نمادین با شواهدی از اکتساب حالت چهره.

بعد معنایی

بعد معنایی به قسمت معنایی یک واحد نشانه شناختی اشاره دارد. مخصوصاً برای معانی حالات صورت پیشنهاد شده است که معانی جهانی و معانی خاص فرهنگ وجود دارد. بالا بردن ابرو یک واحد با معنای جهانی در نظر گرفته می شود، و ما این پیشنهاد را اتخاذ می کنیم که به معنای "من می خواهم بیشتر بدانم (درباره این موضوع)" است.

به نظر می رسد افزایش ابرو هم با و بدون گفتار همراه استفاده می شود. زمینه می تواند معنای دیگری را فراتر از "من می خواهم بیشتر بدانم (در مورد این)" ، اما ما استدلال می کنیم که حتی وقتی معنای بیشتری توسط متن اضافه شود ، همیشه معنای جهانی خود را حفظ می کند. به عنوان مثال ، شنیدن افراد ممکن است هنگام پرسیدن یک سوال بله ، از افزایش ابرو استفاده کنند (اکمان ، 1979) ، و هنگامی که با چیزی غیر منتظره در محیط روبرو می شوند. در هر دو مورد ، این معنای "من می خواهم بیشتر بدانم (در مورد این)" اما در مورد سابق این مربوط به کلمات موجود در سوال و دومی به این رویداد است. در زبانهای نشانه نیز ، از افزایش ابرو در زمینه های مختلف استفاده می شود. این می تواند سؤالات بله و پیشینه شرط بندی را نشان دهد. Dachkovsky و Sandler (2009 ، p. 300) پیشنهاد می کنند که با وجود این زمینه های مختلف زبانی ، افزایش ابرو یک معنی دارد ، یعنی "[…] عبارت واسطه ای یا بینایی که توسط [افزایش ابرو] مشخص شده است ، باید عبارت دیگری را دنبال کند ، که توسطمداخله یا دیگری. "ما می بینیم که تفسیر دچکوفسکی و سندلر با شرح "من می خواهم بیشتر بدانم (در مورد این)" یا یک فرمول مشابه مانند "اطلاعات بیشتر در حال آمدن است" سازگار است.

به عنوان مثال ، در انتهای خاص فرهنگ ابعاد معنایی ، "Th" (بی احتیاط) ضرب المثل ASL ، با چسبیدن زبان شخص کمی بین لب های بسته و کج کردن سر منتقل می شود. با گفتن اینکه "بی احتیاط" یک مفهوم خاص فرهنگ است ، منظور ما این است که همه زبانها مجموعه پیچیده ای از رفتارها و نگرش ها را نشان نداده اند که معنای "بی دقتی" را با یک کلمه/علامت تشکیل می دهند. منظور ما این نیست که این مفهوم را نمی توان برای کسی توضیح داد که زبان او کلمه ای برای آن ندارد.

بیان معنایی جهانی صورت از نظر منطقی اولین کسی است که در کسب ظاهر می شود. توسط 0: 2 کودک در حال افزایش مرورگرهای خود در ایزارد و همکاران هستند.(1995) بیان "علاقه" می نامد ، اما ما از آن به عنوان "من می خواهم بیشتر بدانم (در مورد این)" می نامیم. عبارات خاص چهره مانند سرهای نفی در تقریباً 1: 0 ظاهر می شود اما هنوز با امضای همراه نیستند (اندرسون و ریلی ، 1997 ؛ ریلی ، 2005).

بعد نمادین

ما از اصطلاح نمادین استفاده می کنیم به معنای شباهت فرمت. شباهت به ماهیت آن موضوع درجه ای است. برخی از بیان صورت شبیه به معانی آنها تا حد بیشتری نسبت به سایرین است. رابطه بین شکل ابرو و معنای "من می خواهم بیشتر بدانم (در مورد این)" از زمان بالا بردن مرورگرهای شخص برای دیدن بیشتر ، نمادی استعاری است (Taub ، 2001) از مایل به کسب اطلاعات بیشتر است. به نظر می رسد "Th" ضرب المثل (بی دقتی) نیز نمادین است زیرا برآمدگی زبان و شیب سر می تواند شبیه چهره شخصی باشد که با بی احتیاطی رفتار می کند. ما اطلاعاتی در مورد بیان صورت نداریم که از طریق شنوایی یا ناشنوایان استفاده می شود که کاملاً خودسرانه با معنای آنها مرتبط هستند. با این حال ما فکر می کنیم این در اصل ممکن است زیرا بسیاری از واحدهای نشانه شناسی ، به ویژه به زبان گفتاری ، به نظر نمی رسد که هیچ شباهت خوبی را نشان دهد. ما چشم نواز را پیشنهاد می کنیم ، که در برخی از فرهنگ های آنگلو استفاده می شود به معنای "من جدی نیستم" ، به عنوان نمونه ای از یک عمل صورت که به طور خودسرانه با یک معنی مرتبط است.

در کسب ، از آنجا که عبارات جهانی در ابتدا به نظر می رسد ، و از آنجا که به نظر می رسد معانی جهانی لزوماً شکلی دارند که با معنا ایجاد می شود (Wierzbicka ، 1999 ، ص 213) ، بنابراین نمادین قبل از همبستگی است. حتی هنگام امضای کودکان ، ترکیب عبارات را با علائم در (1: 6) شروع می کنند ، اولین نوع آنها که از آنها استفاده می کنند ، بیان چهره با علائم مفهومی احساسات است (مکینتیر و ریلی ، 1988 ؛ ریلی و همکاران ، 1990b).

بعد ترکیب

در بالا دیدیم که افزایش ابرو می تواند به تنهایی یا در ترکیب با سایر واحدهای نشانه شناسی مانند کلمات ، یعنی این ترکیب باشد. در Sign Languages افزایش ابرو به همراه علائم دستی (که معادل کلمات گفتاری است) قابل استفاده است. در زبانهای گفتاری نیز می توان با استفاده از کلمات را به همراه کلمات استفاده کرد ، اما به نظر می رسد محدودیت های بیشتری در مورد نحوه جمع آوری ابرو با علائم/کلمات وجود دارد. اولین تفاوت عمده این است که در برخی از زبانها ، افزایش ابرو در سؤالات بله ، واجب است (Dachkovsky and Sandler ، 2009) ، در حالی که در زبان های گفتاری اینگونه نیست. تفاوت دوم این است که به نظر می رسد که عبارات صورت که در ساختارهای علامت کامپوزیت شرکت می کنند ، به طور دقیق تر به شروع و جبران علائم/کلمات در مقایسه با زبان های گفتاری (Veinberg and Wilbur ، 1990). به نظر می رسد که هنگام جابجایی از استفاده از صورت با زبان گفتاری برای استفاده از صورت به عنوان بخشی از امضای مشابه آنچه که برای حرکات و زبان امضا شده در مک نیل ارائه شده است ، در گزینه های ترکیبی برای بیان صورت افزایش یافته است.

همه عبارات صورت نباید در ساختارهای کامپوزیت ظاهر شوند. با این حال ما از وجود یک صورت صورت آگاه نیستیم که در همه موارد ترکیب را از بین می برد. به عنوان مثال به نظر می رسد که حتی عبارات چهره ای که معمولاً به تنهایی ایستاده اند ، مانند فلش ابرو "سلام" که در بالا ذکر شد ، می تواند برای جایگزینی کلمات در یک جمله استفاده شود. با این حال ، نکته ما این است که برخی از چهره های صورت به راحتی با سایر واحدهای نشانه شناسی نسبت به سایرین ترکیب می شوند ، و این که در منظم ساختارهای کامپوزیت درجه ای وجود دارد ، یعنی ترکیبی از ابرو با کلمات در زبانهای نشانه در وقوع منظم تر است وزمان بندی از زبان های گفتاری.

به نظر می رسد کسب تسلط کامل بر کنوانسیون های ترکیبی از بیان صورت در زبان نشانه حداقل 7 سال طول می کشد. اولین ترکیبی از بیان صورت با سایر واحدهای نشانه شناسی توسط امضا کنندگان در حدود 1: 6 اتفاق می افتد. به نظر می رسد این اقدامات صورت از ویژگی های واجی است. این همچنین در شرایطی است که یک علامت دستی برای نفی ظاهر می شود ، اما کودک تا 2 ماه بعد آن را با سر خود ترکیب نمی کند (1: 8). در سن 2 سالگی اولین ضرب المثل صورت ظاهر می شود. در 2: 5 کودک برای به تصویر کشیدن احساسات افراد دیگر از صورت استفاده می کند و در 3: 0 از استراحت در تماس چشمی و تقلید دیگران برای نشان دادن نقش تغییر استفاده می کند. 3: 0 همچنین سنی است که کودکان از علامت دستی برای "if" استفاده می کنند ، اما فقط در 5: 0 آیا آنها با افزایش ابرو شروع به استفاده از آن می کنند و فقط در 7: 0 به طور کامل تولید بزرگسالان از شرط ها را تقریباً تقریب می دهند (ریلی و همکاران. ، 1990a ؛ ریلی ، 2005).

نتیجه

از نظر سه ابعاد پیشنهادی ، به عنوان كودكان چهره ای را به دست می آورند ، از مفاهیم جهانی ذاتی كه بر روی اشکال نمادین تولید شده در ساختارهای كل گرا به مفاهیم خاص فرهنگ ، نقشه برداری های متعارف فرم و ساختارهای کامپوزیت به طور فزاینده پیچیده منتقل می شوند ، حرکت می کنند. داده های بیشتر در مورد دستیابی به بیان صورت در زبانهای علامت به غیر از ASL ، و همچنین داده های مربوط به توسعه و استفاده از چهره های صورت به زبان گفتاری ، به روشن شدن اینکه مفاهیم و فرم ها جهانی هستند (در صورت وجود) کمک می کند.

توجه به این نکته مهم است که Continua ما توضیح نمی دهد که چگونه کودکان چهره های صورت را بدست می آورند ، بلکه آنها ادعای محکمی در رابطه با آنچه که کودکان به دست می آورند ، مطرح می کنند: واحدهای نشانه شناختی و دانش چگونگی ترکیب آنها در واحدهای نشانه گذاری پیچیده تر. این دیدگاه در تضاد با دیدگاه هایی است که ادعا می کند بیان صورت ، چهره های صورت که توسط افراد شنوایی در هنگام مکالمه استفاده می شود ، و چهره های صورت که توسط امضا کنندگان هنگام امضای استفاده می شود ، باید به عنوان پدیده های مجزا رفتار شود. ما مهم است که ابتدا "آنچه" از دستیابی به بیان صورت را به طور دقیق توصیف می کند ، زیرا این امر لزوماً پاسخ های احتمالی را در مورد چگونگی دستیابی انسان به چهره ها محدود می کند.

بیانیه منافع منافع

نویسندگان اعلام می کنند که این تحقیق در غیاب هرگونه روابط تجاری یا مالی که می تواند به عنوان یک تضاد احتمالی منافع تفسیر شود ، انجام شده است.

تصدیق

این کار توسط دانشکده تحقیقاتی بین المللی ماکس پلانک "دوره زندگی: دینامیک تکاملی و آنتوژنتیک" (زندگی) و خوشه تعالی ، زبانهای احساسات ، فری Universität برلین پشتیبانی شد.

منابع

Aarons ، D. ، Bahan ، B. ، Neidle ، C. ، and Kegl ، J. (1992). ساختار Clausal و یک ردیف برای نشانه گذاری دستوری در زبان نشانه آمریکا. نورد. J. زبان شناس. 15 ، 103-142.

Anderson ، D. E. ، and Reilly ، J. S. (1997). معمای نفی: چگونه کودکان از ارتباطی به نفی دستوری در ASL حرکت می کنند. کاربردروانشناس18 ، 411-429.

Baker-Shenk ، C. (1983). تجزیه و تحلیل خرد از مؤلفه های غیر انسانی سؤالات در زبان نشانه آمریکا. برکلی ، کالیفرنیا: دانشگاه کالیفرنیا.

Baus ، C. ، Gutierrez-Sigut ، E. ، Quer ، J. ، and Carreiras ، M. (2008). دسترسی واژگانی در تولید زبان امضا شده کاتالان (LSC). شناخت 108 ، 856-865.

Campbell ، R. ، Macsweeney ، M. A. ، and Waters ، D. (2008). زبان امضا و مغز: یک بررسی. گل میخ ناشنوا. آموزش ناشنوا. 13 ، 3-20.

Carreiras ، M. ، Gutierrez-Sigut ، E. ، Baquero ، S. ، and Corina ، D. (2008). پردازش واژگانی در زبان نشانه اسپانیایی (LSE). J. Mem. لنگ58 ، 100-122.

Crasbo ، O. ، Van der Kooij ، E. ، Waters ، D. ، Woll ، B. ، and Mesch ، J. (2008). توزیع فرکانس و رفتارهای گسترده انواع مختلف اقدامات دهان به سه زبان علامت. لنگ را امضا کنید. زبانشناس. 11 ، 45-67.

Dachkovsky ، S. ، and Sandler ، W. (2009). Intonation بصری در دادخواست یک زبان علامت. لنگگفتار 52 ، 287-314.

داروین ، C. (1904). بیان احساسات در انسان و حیوانات . لندن: جان موری.

Ekman ، P. (1979)."در مورد مرورگرها: سیگنال های عاطفی و مکالمه" ، در اخلاق انسانی ، eds J. Aschoof ، M. Von Cranach ، K. Foppa ، W. Lepenies و D. Ploog (کمبریج: انتشارات دانشگاه کمبریج) ، 169-202.

Ekman ، P. (1992). یک استدلال برای احساسات اولیه. شناختعذاب6 ، 169-200.

Fridlund ، A. J. (1997)."اخلاق جدید بیان چهره انسان" ، در روانشناسی بیان صورت ، eds J. A. Russell و J. Feandez-Dols (کمبریج: انتشارات دانشگاه کمبریج) ، 103-129.

Izard ، C. E. ، Fantauzzo ، C. A. ، Castle ، J. M. ، Haynes ، O. M. ، Rayias ، M. F. ، and Putnam ، P. H. (1995). این میزان و اهمیت بیان چهره نوزادان در 9 ماه اول زندگی. دیافراگمروان31 ، 997-1013.

Liddell ، S. K. (1980). نحو زبان علامت آمریکایی. لاهه: موتون.

Liddell ، S. K. (2003). گرامر ، ژست و معنی در زبان نشانه آمریکا. کمبریج: انتشارات دانشگاه کمبریج.

Matsumoto ، D. ، and Willingham ، B. (2009). بیان خود به خود صورت از احساسات افراد مادرزادی و غیرقانونی کور. J. Pers. SOC. روان96 ، 1-10.

McIntire ، M. L. ، and Reilly ، J. S. (1988). رفتارهای غیرقانونی در زبان آموزان L1 و L2 زبان نشانه آمریکایی. لنگ را امضا کنید. گل میخ61 ، 351-375.

مک نیل ، دیوید.(1992). دست و ذهن: آنچه حرکات در مورد فکر نشان می دهد. شیکاگو: انتشارات دانشگاه شیکاگو.

Neidle ، C. ، Kegl ، J. ، Mac Laughlin ، D. ، Bahan ، B. ، and Le ، R. G. (2000). نحو زبان علامت آمریکایی. کمبریج ، MA: MIT Press.

Nespor ، M. ، and Sandler ، W. (1999). Prosody در زبان نشانه اسرائیل. لنگگفتار 42 ، 143-176.

Reilly ، J. (2005). چگونه چهره ها برای خدمت به گرامر آمده اند: توسعه مورفولوژی غیرقانونی در زبان نشانه آمریکا. مشاورلنگ را امضا کنید. دیافراگمکودک ناشنوا11 ، 262-290.

Reilly ، J. S. ، McIntire ، M. ، and Bellugi ، U. (1990a). کسب شرط در زبان نشانه آمریکا - بیان صورت گرامری شده. کاربردروانشناس11 ، 369-392.

Reilly ، J. S. ، McIntire ، M. L. ، and Bellugi ، U. (1990b)."چهره ها: رابطه بین زبان و تأثیر" ، از ژست گرفته تا زبان در شنوایی و ناشنوایان ، eds V. Volterra و C. erting (برلین: Springer Verlag) ، 128-142.

Sandler ، W. (1999). در دو روش طبیعی زبان. لنگگفتار 42 ، 127-142.

Sandler ، W. (2009). نماد همزیستی با دست و دهان در زبان علامت. Semiotica 174 ، 241–275.

Sandler ، W. ، and Lillo-Martin ، D. (2006). زبان امضا و جهانی زبانی. نیویورک: انتشارات دانشگاه کمبریج.

Taub ، S. (2001). زبان از بدن: نماد و استعاره در زبان نشانه آمریکا. نیویورک: انتشارات دانشگاه کمبریج.

Veinberg ، S. ، and Wilbur ، R. B. (1990). تجزیه و تحلیل زبانی از سر منفی در زبان نشانه آمریکا. لنگ را امضا کنید. گل میخ68 ، 217-244.

Wierzbicka ، A. (1996). معناشناسی: ابتدایی و جهانی. نیویورک: انتشارات دانشگاه آکسفورد.

Wierzbicka ، A. (1999). احساسات در سراسر زبان و فرهنگ. کمبریج: انتشارات دانشگاه کمبریج.

Wilbur ، R. B. (2009). تأثیر نرخ متفاوت امضا بر روی علائم دستی ASL و نشانگرهای غیرقانونی. لنگگفتار 52 ، 245-2285.

Wilbur ، R. B. ، and Patschke ، C. (1999). همبستگی نحوی ابرو در ASL افزایش می یابد. لنگ را امضا کنید. زبانشناس. 2 ، 3-40.

Woll ، B. (2001)."علامتی که جرات دارد نام خود را بیان کند: اکو واج شناسی در زبان علامت انگلیسی (BSL)" ، در دستان رئیس دهان ، eds P. Boyes Braem و R. Sutton-Spence (هامبورگ: Signum-Verlag) ،87-98.

کلمات کلیدی: زبان علامت ، بیان صورت ، احساسات

استناد: Elliott ea Rand Jacobs AM (2013) بیان صورت ، احساسات و زبانهای امضا. جلو. روان4: 115. doi: 10. 3389/fpsyg. 2013. 00115

دریافت: 17 اکتبر 2012 ؛پذیرفته شده: 22 فوریه 2013 ؛منتشر شده به صورت آنلاین: 11 مارس 2013.

مارسلا پنا ، دانشگاه کاتولیک شیلی ، شیلی

Veronica Figueroa ، Goethe-Universität Frankfurt Am Main ، آلمان دیوید وینسون ، دانشگاه کالج لندن ، انگلیس

کپی رایت: © 2013 الیوت و جیکوبز. این یک مقاله دسترسی آزاد است که تحت شرایط مجوز انتساب Creative Commons توزیع شده است ، که اجازه استفاده ، توزیع و تولید مثل در سایر انجمن ها را می دهد ، مشروط بر اینکه نویسندگان و منبع اصلی اعتبار داشته باشند و در معرض هرگونه اعلامیه حق چاپ در مورد هرگونه گرافیک شخص ثالث و غیره باشند. بشر

*مکاتبات: Eeva A. الیوت ، گروه روانشناسی تجربی و عصبی شناختی ، فری Universität برلین ، Habelschwerdter Allee 45 ، 14195 برلین ، آلمان. ایمیل: hava@zedat. fu-berlin. de

استراتژی برای تحلیل فاندمنتال...
ما را در سایت استراتژی برای تحلیل فاندمنتال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سعید شیخ‌زاده بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1402 ساعت: 22:55